ملال چیست؟ چه عاملی باعت بروز ملال میشود؟ ملال چه نوع پبامی برایتان دارد؟
تا الان برای شما این اتفاق افتاده وقتی که بیحوصله هستید یک نفر به شما بگوید از این حال بیرون بیا و بعد بگوید: کتاب بخوان، ورزش کن، فیلم ببین و یا اینکه با دوستت تلفنی حرف بزن. مثل اینکه به کسی که در حال غرق شدن است و شنا بلد نیست بگوییم: فقط تا ساحل شنا کن. مگر خودش اینها رو نمیداند تا خود را مشغول کند. البته کسی که این پیشنهادها رو میدهد از ملال و علت بوجود آمدن این بیحوصلگی خبر ندارد.
شمایی که این مطلب را برای مطالعه انتخاب کردید، با شما هستم، فردی که کسل است خودش میداند با چه کارهایی میتواند خودش را مشغول کند ققط نمیتواند خودش را با هیچ یک از کارهایی که میداند مشغول کند. اگر میتوانست حتماً این کار را میکرد. برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر ادامه مطلب را بخوانید.
فهرست مطالب:
ملال چیست
ملال چیست؟ ملال ناشی از فقدان رغبت به انجام دادن امور تکراری روزمره است.
ملال یک احساس منفی است و حس بیهدف بودن دارد و کاری میکند که زندگی پوچ به نظر برسد.
وقتی که احساس ملال کنیم در ذهن ما چه اتفاقی میافتد؟
واقعاً وقتی که احساس ملال میکنیم در ذهن ما چه اتفاقی میافتد؟

ما میخواهیم کاری انجام بدهیم ولی در آن لحظه ما نمیتوانیم میل به انجام دادن کاری را در خودمان ایجاد کنیم. ممکن است آرزوی داشتن شرایط متفاوتی را داشته باشیم و به همین دلیل ناامید میشویم.
ما در صورتی کسل میشویم که میل به انجام دادن کاری در لحظه را نداریم و نمیتوانیم این میل را در آن لحظه در خودمان به وجود بیاوریم.
وقتی که از لحاظ ذهنی ما بیکار هستیم در واقع از ظرفیتهای ذهنی، مهارتها و استعدادهایمان به کار گرفته نمیشود ما کسل میشویم.
چهار نشانهای که خبر از بروز ملال میدهند
اولین نشانه ملال که همه ما چنین موقعیتی را درک کردیم این است که وقتی بیحوصله هستیم، زمان طولانی میشود.
بیایید شما را به موقعیتی ببرم که ممکن است برای شما هم اتفاق افتاده باشد. میخواهید گواهینامه رانندگیتان را تمدید کنید و منتظر این هستید که شمارهتان اعلام کنند. روی یک صندلی نامناسب و در کنار آدمهای غریبهای که مثل شما منتظر اعلام شماره هستند نشستهاید. هوا هم گرم و کولر هم خوب کار نمیکند و شما هم کاری ندارید جز نگاه کردن به ساعت که گذشت زمان را نشان میدهد. زمان هم به کندی سپری میشود.
نشانه دوم ملال، تلاش برای تمرکز کردن است. خب مثال تمدید گواهینامه را بیاد بیاورید که شما را با یکنواختی روبهرو میکند در این صورت تمرکزتان کم میشود، و در این مواقع ملال ظاهر میشود.

سومین نشانه ملال این است که در هنگام ملال هر کاری که مشغول انجام دادنش هستیم، بیفایده به نظر میرسد.
چهارمین نشانه ملال با ترکیبی از رخوت و بیقراری همراه است. وقتی بیحوصله هستیم ممکن است انرژیمان در هر سطحی باشد. شاید شما در چنین شرایطی قرار گرفتهاید که یک لحظه روی تخت دراز میکشید و حتی قادر نیستید کوچکترین تکانی به خود بدهید.
لحظه بعد با عجله دور اتاق پذیرایی قدم میزنید و دوست دارید که کاری انجام بدهید. هیچکاری نمیتواند این بیقراری را آرام کند. آن وقت به هر چه نگاه میکنید، با خودتان میگویید« نه، ارزشش را ندارد.»
چهار عامل بیرونی بروز ملال
چهار عامل بیرونی مهم وجود دارد که منجر به بروز ملال میشود.
- یکنواختی
- نداشتن هدف
- محدودیت
- تعادل اندک بین مهارتهای ما و چالش موجود

دی. ایستوود در کتاب روانشناسی ملال میگوید: وقتی زندگی معنا هدف داشته باشد، گزینهها برای فعالیت و مشغولیت مشهود و قانع کننده میشوند.
در مقابل اگر زندگی فاقد معنا و هدف باشد، ارزش یا اهمیت کارها کمکم بیرنگ میشود. یافتن دلیل برای انجام دادن یک کار به جای کاری دیگر دشوار میشود، به خصوص وقتی که هیچ دلیل خاصی برای انجام دادن یک کار وجود ندارد. معنا به ما میگوید فلان کار را انجام بدهیم، چون آن کار مهم است.بدون معنای زندگی سرگردانیم و از پی آن نیز ملال میآید.
چگونه یک کارمند درگیر ملال میشود؟
در این مورد میخواهم تحقیقات هوگو مونستربرگ یکی از طلایهداران روانشناسی صنعتی و سازمانی را بازگو کنم. تا بیشتر در مورد ملال در یک محیط کاری اطلاعات کسب کنیم.
ممکن است موقعیتی که برای یک فرد یکنواخت است، برای فرد دیگر متنوع به نظر برسد. مونستربرگ یک فرد استثنایی را توصیف میکند که در روز 34000 حرکت یک شکل را انجام میداد.
او به مدت چهارده سال هر روز کاری، یک نوار فلزی را به آرامی و در عینحال با سرعت و زاویهای مناسب وارد یک دریل اتوماتیک میکرد تا در فواصل منظم روی نوار سوراخهایی یکسان ایجاد شود. وقتی که با این فرد صحبت کرده بود چون از بیرون نظارهگر بود فکر میکرد که این کار باید بینهایت کسل کننده باشد.
اما برخلاف انتظار او آن مرد گفت به هیچوجه کسل نمیشود. در واقع این کار از نظرش جذاب و برانگیزنده بود. حتی ادعا میکرد هر روز میگذرد از کار لذت بیشتری میبرد. مونستربرگ حیرتزده بود: من تصور میکردم که این حرکت پیچیده به تدریج خودکار شده است و به او اجازه میدهد تا آن را مثل یک حرکت غیرارادی انجام دهد و بتواند حین انجام دادن آن به موضوعات دیگر فکر کند.
اما توضیح داد که هنوز ملزم است افکارش را متوجه کاری بکند که مشغولش است( تا بتواند دستمزدش را متناسب با تعداد سوراخهای ایجاد شده روی فلز افزایش دهد، اما)… این تنها دستمزد نبود که او را راضی میکرد، بلکه او از انجام دادن خود آن کار نیز لذت زیادی میبرد.

برای کارگر مذکور، این فعالیت یکنواخت هم ارزش درونی داشت و هم ارزش بیرونی و همین امر باعث میشد که این کار به نظرش متفاوت باشد. اما، همه قادر نیستند در یک رفتار تکراری هدفی پیدا کنند. این مسئله ما را به دومین عامل بیرونی ملال، یعنی فعالیت بدون هدف هدایت میکند؛ رفتار تکراری فیالنفسه نمیتواند باعث ملال شود، مگر اینکه فاقد هر گونه ارزش ادراک شده باشد.
در این مورد، کارگر نامبرده قادر بود کاملاً جذب کاری شود که در ظاهر فرصت کمی به او میداد تا در رویاهایش غرق شود. هر چه بیشتر روی کارش تمرکز میکرد، مشغولیتش بیشتر میشد. وقتی تمرکز میکنیم، به موراد جزئی پی میبریم. وقتی متوجه چیزهای کوچکتر میشویم، میخواهیم دوباره نگاهی به آنها بیندازیم.
باید این را در نظر گرفت که یکنواختی محرک قدرتمندی برای بروز ملال میشود. پس ما میتوانیم شرایط یکنواخت را به شرایط ارزشمند تبدیل کنیم، به این شرط که برای این کار دلیلی داشته باشیم. محرک قدرتمند برای کارگر مورد نظر پول و فراهم آوردن شرایط بهتر برای خانوادهاش بود.
پس این انگیزه را به راحتی میتوان ایجاد کرد، فقط باید افراد را متقاعد کنیم کاری که انجام میدهند برای سلامتیشان خوب است، یا باعث عملکرد بهتر در امتحانات یا گرفتن ترفیع شغلی در زندگیشان میشود.
ملال چه نوع پیامی برای یک روز معمول کارمند ساده دارد؟
یک روز از زندگی یک کارمند سادهای را تصور کنید. شاید روزش را با اشتیاق شروع کند. بعد خود را مشغول کارهایی میکند که در دست انجام دارد. اما اینکه تمرکز خود را در تمام ساعت کار حفظ کند کاری بسی دشوار در پیش دارد. بنابراین باید با تمام عوامل حواسپرتی مبارزه کند.

گاهی وقتها هم تلاش برای حفظ تمرکز در تمام مدت کار به شکست منتهی میشود. با گذشت زمان شروع به بیقراری میکند به نظر شما وقتی که امور طولانیتر از حد انتظار برسد چه رفتارهایی ممکن است از خود نشان دهد. کمی در این مورد فکر کنید. حالا ادامه مطلب بخوانید.
اولین رفتار صندلیاش رو از پشت میز به عقب میکشد، کشوقوسی به بدنش میدهد. بعد نگاه کوتاهی به بیرون پنجره اتاق میکند و به یک رویای پنج دقیقهای فرو میرود. اگر چنین رفتارهایی در محیط کار داشته باشید بدانید که ملال در کمین است.
بیکار و ناراضی شبکه اجتماعی را بررسی میکند. به همین راحتی وارد اطلاعات سرگرمکننده میشود از صفحه ورزشی تا به آخرین صحبت یک سیاستمدار میرسد. در هر مرحله گیجتر و ناراضیتر میشود. پیام ملال برای او این است: این فعالیت رضایت بخش نیست؛ کار دیگر انجام بده.
اما پیام بعدی این است که با گذشت زمان، وقتی زمان انجام دادن کارها بیش از حد طولانی میشود، کارها جذابیتشان را از دست میدهند یا اینکه مجبور باشی کاری را که دوست نداری انجام دهدی آن وقت زنگ هشدار ملال را به صدا در میآوری.
مطالب مرتبط:
آیا تا به حال سرگرمی تا این حد آماده و در دسترس بوده است؟ وقتی که میتوانیم در شبکههای اجتماعی به ویدئوهای آموزشی و سرگرم کننده دست یافت آیا کسی میتواند بگوید که کسل میشود؟ شاید واقعاً ما داریم از اضافه بار اطلاعاتی رنج میبریم. این مطلب را بخوانید تا دچار عواقب آن در کسب و کار خود نشوید.
آیا ما وقتی روابط عالی در محیط کار داشته باشیم امکان دارد که در محیط کار گرفتار ملال شویم؟ مهارت ارتباطی چیست؟ آیا وقت آن نرسیده که مهارت ارتباطی خود را ارتقاء دهید؟
لطفاً در مورد این مطلب با من صحبت کنید و نظرات خود را با من به اشتراک بگذارید.
برای ارسال دیدگاه باید به حساب کاربری خود وارد شوید.