Blog Grid

مدل ذهنی مدیران موفق

مدل ذهنی مدیریت

مدل ذهنی مدیران موفق چیست؟ آیا در موقعیتی که با آن مواجه شده‌اید، می‌دانستید کار درست چیست، اما به روش دیگری عمل می‌کنید؟ یا خیلی مطمئن هستید که چه چیزی برای بدست آوردن نتایج نیاز دارید و در گذشته از آن استفاده کرده‌اید و از آن نتیجه گرفته‌اید، اما همین اقدامات اکنون نتیجه نمی‌دهد. پس مدیران موفق از چه مدل های ذهنی نباید استفاده کنند یا اینکه این مدل های ذهنی را تغییر بدهند.

مدل‌های ذهنی قرار نیست کسب‌وکار شما را اصلاح کنند. اما آنها کاملاً می‌توانند به فرایندهای فکری و تصمیم‌گیری روزانه شما کمک کنند. هر چه مدیران بتوانند مدل‌های ذهنی بیشتری بسازند و به شبکه خود اضافه کنند، پایه و اساس شما برای تصمیم‌گیری آگاهانه و اجرایی بهتر می‌شود. مدل‌های ذهنی چارچوب‌هایی هستند که می‌توانند به شما کمک کند تا متفاوت فکر کنید. با من همراه شوید تا با داستان‌های جالبی از مدل ذهنی بیشتر آشنا شوید.

فهرست مطلب:

مدل های ذهنی مدیران موفق

مدلهای ذهنی بازنمایی‌های شناختی واقعیت هستند که با نحوه شناخت ادراک، تصمیم‌گیری و رفتار ما در زمینه مختلف مرتبط است. در یک زمینه مدیریتی، مدل های ذهنی نشان‌دهنده درک مدیران از محیط کسب‌وکار است و به انتخاب‌های استراتژیک آنها تاثیر می‌گذارد. ازاین‌رو، مدلهای ذهنی دقیق‌تر مدیران منجر به اکتشافی با کیفیت بالاتر و عملکرد بهتر می‌شود.

مدل ذهنی مدیران موفق

آیا مدل ذهنی فعلی شما در مرحله تصمیم‌گیری واقعاً کار می‌کند یا اینکه اشتباهی مرتکب نمی‌شوید؟ شاید شما جزء آن دسته مدیرانی باشید که تازه سفر کارآفرینی خود را شروع کرده‌اید و می‌خواهید چیزهای زیادی را یاد بگیرید، خیلی هم ذوق‌وشوق دارید. دوست دارید خودتان طراحی کامل از وب‌سایتتان داشته باشید و یک روش بی‌نظیر داشته باشید یا اینکه بهترین تبلیغات را ارائه کنید.

به نظر شما انجام تمام این کارها وقت‌گیر نیست یا اینکه بهتر بگویم شما دارید زمان زیادی را صرف دوباره‌کاری می‌کنید. کار تیمی و همکاری یک ارزش اولیه است. امروزه بازارهای پویا به سرعت در حال تغییر هستند. اگر شما یک کارآفرین هستید و یا اینکه مدیریت یک سازمان را بر عهده دارید، این را در نظر بگیرید که به احتمال بسیار زیاد همه چیزهایی که برای ما کارآمد هستند، دوباره در آینده به ما خدمت نخواهند کرد.

صرفاً به این دلیل که ما آنچه را که مدل های ذهنی‌مان به ما اجازه می‌دهند ببینیم، می‌بینیم و فقط می‌توانیم کارهایی را انجام دهیم که مدل های ذهنی به ما اجازه می‌دهند. آلبرت انیشتین می‌گوید: دیوانگی این است که بارها و بارها یک کار را انجام دهید و انتظار نتایج متفاوتی داشته باشید. در ادامه به چند مورد از مدل ذهنی که باید آن را توسعه دهیم آشنا می‌شویم.

مدل ذهنی که باید آن را توسعه دهیم

یکی از مدلهای ذهنی که مدیران موفق باید آن را توسعه بدهند انجام هر کاری به تنهایی می‌باشد. این یک مدل دهنی است که هر کسی چنین مدلی را می‌تواند داشته باشد و به نتیجه مطلوب برسد. آیا برای مدیریت یک پروژه پیچیده با انجام هر کاری به تنهایی می‌توان موفق شد؟ مسلماً نه.

با شروع مدیریت پروژه‌های پیچیده و مستلزم داشتن تخصص‌های متعدد، این امر با شکست مواجه می‌شود. در نتیجه مدل ذهنی مورد نیاز اکنون اعتماد به دیگران، ایجاد یک تیم قوی و تکیه بر کار گروهی است.

دومین مدل ذهنی که باید آن را توسعه داد با درک کامل، کار کردن می‌باشد. موفقیت‌های گذشته ما در مدارس، دانشگاه‌ها، حتی روزهای اولیه کاری به دانش کامل ما متکی بود. اما در کار امروزی راهی برای دانستن همه چیز وجود ندارد. مانع ذهنی دانستن همه‌چیز به تنهایی باید برطرف شود و فرد باید یاد بگیرد که بر دیگران تکیه کند و بر قانون 80:20 (اصل پارتو) مسلط شود.

سومین مدل ذهنی که ممکن است همه ما درگیر باشیم این است که، کار طولانی‌تر نتایج بهتری را به همراه دارد. بدون شک وقتی برای امتحان آماده می‌شوید، هر کسی که تلاش بیشتری کند یا بیشتر کار کند پاداش بهتری دریافت می‌کند. اما در رهبری یا تجارت، فقط تلاش بیشتر کافی نیست. شما همچنین باید باهوش‌تر باشید تا بتوانید نتایج بهتری بگیرید.

چهارمین مدل ذهنی که که باید آن را توسعه داد این است که: با جدیت از قوانین پیروی می‌کنیم. تاجران باهوش و رهبران می‌دانند که شکستن قوانین موجود چیزی است که آنها را متمایز می‌کنند! وقتی می‌گوییم قواعد را بشکن ربطی به قوانین اخلاقی ندارد! این به معنای ایجاد نگرش برای زیر سوال بردن فرآیندها، سیستم‌ها، تکنیک‌های موجود است که در خدمت سازمان بوده است اما در آینده مرتبط نیستند. به عنوان یک رهبر، یا یک مدیر شخص مایل باشد که قوانین موجود را به چالش بکشد و در صورت لزوم قوانین جدیدی را توسعه دهد.

نحوه استفاده از مدل ذهنی با داستان

عبارت «زیرا این روشی است که همیشه انجام داده‌ایم» را خیلی زیاد شنیده‌اید در هنگام تجزیه‌وتحلیل فرآیندهای تجاری یک پرچم قرمز است. این یکی از مدلهای ذهنی است که همیشه با آن مواجه می‌شویم. بیائید با داستان نحوه استفاده از این مدل ذهنی را بهتر متوجه شویم.

به عنوان بخشی از یک آزمایش، محققان پنج میمون را در یک قفس بزرگ قرار دادند. نردبانی در وسط قفس ایستاده بود و موزی از قفس آویزان بود و درست بالای نردبان شناور بود. زمانی که یکی از میمون‌ها سعی کرد که بالا و بالاتر برود، محققان تمام میمون‌ها را با آب سرد اسپری کردند. این امر باعث دلسردی میمون‌ها شد، اما یکی از آن‌ها پس از چند دقیقه سعی کرد از آن بالا برود.

دوباره محققان همه آنها را اسپری کردند تا از رسیدن آنها به موز جلوگیری کنند. پس از چند دقیقه تلاش، محققان متوجه شدند که هر بار که میمونی از آن بالا می‌رود، چهار میمون دیگر به صورت فیزیکی آن را پایین می‌کشند تا از اسپری شدن جلوگیری کنند. در نهایت، هر پنج میمون صعود را متوقف کردند. سپس محققان اسپری آب سرد را روی میمون‌ها متوقف کردند و یکی را با میمون جدیدی جایگزین کردند که قبلاً هرگز اسپری نشده بود. به‌طور طبیعی میمون جدید سعی کرد از نردبان بالا برود، اما بقیه آن را پایین کشیدند.

میمون جدید در نهایت صعود را متوقف کردند و شروع به پیوستن به این هنجار جدید برای پایین کشیدن میمون‌های دیگر کردند، اگر چه نمی‌دانستن چرا این کار را می‌کنند. محققان به تدریج همه میمون‌های قدیمی را با میمون‌های جدید جایگزین کردند تا اینکه با پنج میمون باقی ماندند که هر کدام میمون‌های جدید را که می‌خواستند از نردبان بالا بروند آنها را پایین کشیدند. هر چند دیگر با آب سرد اسپری نشده بودند.

به نظر شما چرا؟ زیرا این راهی است که ما همیشه این کار را انجام داده‌ایم.

با من همراه باشید تا داستان بعدی را بگویم.

نحوه استفاده از مدل ذهنی با داستان

به عنوان یک رهبر، و یا مدیر موفق، از ایده نافرمانی گزینشی (انتخابی) استفاده کنید تا همیشه کار درست را انجام دهید. داستان این مدل ذهنی هم جالب است.

در طول جنگ جهانی دوم، رهبران نظامی با یک چالش روبرو بودند. آنها می‌خواستند زره‌های بیشتری را به هواپیمای آمریکایی اضافه کنند تا شانس سرنگونی توسط جنگده‌های دشمن به حداقل برسانند. چالش این بود که زره سنگین است. مقدار زیاد آن باعث می‌شود هواپیماها کندتر حرکت کنند و سوخت بیشتری مصرف می‌کنند. بنابراین برای بهینه‌سازی مکان آن، ارتش به داده‌های سوراخ‌های گلوله در هواپیمای برگشتی نگاه کرد.

برخی به این نتیجه رسیدند که باید زره را روی نقاط قرمز متمرکز کنند زیرا در آنجا هواپیما‌ها بیشترین ضربه را می‌خورند. اما آبراهام والد، یک ریاضیدان باهوش از گروه تحقیقات آماری، به‌طور دیگری به مسئله نگاه کرد. او استدلال کرد که زره باید در قسمت‌هایی قرار گیرد که سوراخ‌های گمشده در هواپیما بودند که از آنجایی که برفراز قلمرو دشمن سرنگون شدند، برای تجزیه‌وتحلیل برنگشتند.

این یک نمونه‌ای درخشان از این است که چرا یادگیری از شکست‌ها گاهی ارزشمندتر از یادگیری از موفقیت است. درس گرفتن از شکست‌ها ( هواپیمای از دست رفته) در این مورد مفیدتر از موفقیت‌ها (هواپیماهای برگشت) بود.

داستان بعدی مربوط به 500 سال قبل از میلاد می‌باشد. اول به این نکته توجه کنید که همیشه این سوال را مطرح کنید که چرا فرآیندهای تجاری مرتبط به روش خاصی در سازمان شما انجام می‌شود. نکته دوم این است: از نردبان نترسید.

داستان از این قرار است که، در 500 سال قبل از میلاد پادشاه وو با مشکلی روبرو شد. او ارتش کوچکی داشت و دشمن می‌توانست به ایالت او حمله کند. بنابراین او از سون تزو یکی از معروف‌ترین استراتژیست‌های نظامی در آن زمان کمک خواست. وقتی که سون تزو وضعیت را ارزیابی کرد، به پادشاه هلو اطمینان داد که می‌تواند ارتش مهاجم قدرتمند و بزرگتر را شکست دهد.

پادشاه هلو به ادعای سون تزو مبنی بر اینکه می‌تواند هر کسی را به یک سرباز تبدیل کند، بدبین بود، بنابراین او با این وظیفه که می‌تواند زنان قصر را به نیروی جنگی تبدیل کند به چالش کشید. سون تزو این چالش را پذیرفت و زنان را در تمام مانورهای مناسب آموزش داد. او همچنین دو زن ارشد را برای خدمت به عنوان رهبر دسته خود انتخاب کرد و آنها را به اجرای نظم و انضباط در واحدهای خود راهنمایی کرد.

وقتی سون تزو دستور شروع تمرینات را داد، زنان فقط می‌خندیدند و می‌خندیدند. سون تزو با بیان اینکه ممکن است دستوراتش واضح نبوده باشد واکنش نشان داد، بنابراین او دوباره دستورات را به زبان ساده توضیح داد دوباره زنان قهقهه زدند. سون تزو اظهار داشت: اگر کلمات فرمان واضح و مشخص نیستند، اگر دستورات به طور کامل درک نشده باشند، ژنرال مقصر است، اما اگر دستورات واضح است و من هم صریح بوده‌ام و سربازان با این وجود سرپیچی می‌کنند، تقصیر افسران آنهاست.

هنگامی که جمله خود را تمام کرد، سون تزو غلاف شمشیر خود را بیرون آورد و سر هر دو رهبر دسته را برید. برای سون تزو، جنگ در مورد مرگ‌ و زندگی بود، او بلافاصله دو زن جدید را به عنوان دسته منصوب کرد و دستورات مشابهی به آنها داد. آنها بدون هیچ تردیدی به دستورات عمل کردند.

مطالب مرتبط

مدیران موفق برای داشتن مدلهای ذهنی نیاز دارند در حل مسئله مهارت کسب کنند. پیشنهاد می‌کنم که خواندن این مطلب را از دست ندهید.

داشتن تفکر انتقادی به شما کمک می‌کند تا مدل ذهنی بهتری را انتخاب کنید. برای اینکه در مورد تفکر انتقادی بیشتر بدانید فرصت را غنیمت بشمارید و این مطلب را با دقت بخوانید.

برای داشتن یک مدل ذهنی نیاز به یک مدیریت زمان است. برای اینکه بیشتر در مورد موانع مدیریت زمان بدانیم این مطلب می‌تواند به شما کمک کند تا مهارت بیشتری را کسب کنید.

با تشکر از شما برای خواندن این مطلب. لطفاً نظر خود را برای من بنویسید.

مدل ذهنی چیست؟ و درک واقعیت براساس مدل ذهنی

مدل ذهنی

مدل ذهنی چیست؟ مدل ذهنی چه تاثیری در یادگیری دارد؟ چند نوع مدل های ذهنی داریم؟

مدل‌های ذهنی بازنمایی شناختی واقعیت بیرونی هستند. مفهوم یک مدل ذهنی در اصل توسط روانشناسی کنت کریک در سال 1943 مطرح شد که پیشنهاد کرد که افراد در ذهن خود مدلی در مقیاس کوچک از نحوه عملکرد جهان دارند. این مدل برای پیش‌بینی رویدادها، استدلال و شکل دادن به توضیحات استفاده می‌شوند.

مدل ذهنی به افراد کمک می‌کنند تا دنیا را درک کنند، محیط خود را تقسیر کنند. وقتی شما کلیدواژه مدل ذهنی را سرچ می‌کنید حتماً مثل من کنجکاو هستید که بدانید مدل ذهنی چیست و چگونه می‌توان از آن استفاده کرد؟ پس با من همراه شوید تا اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کنیم.

فهرست مطلب:

مفهوم مدل ذهنی چیست

مفهوم مدل ذهنی چیست؟ در کتاب مدل‌های ذهنی بی‌نظیر، اثر شین پریش و ریانون بوبین در مورد مدل ذهنی می‌گویند: مدل‌های بهتر منجر به تفکر بهتر می‌شوند. هر اندازه که مدل‌های ما واقعیت را دقیق‌تر توضیح بدهند، به همان اندازه تفکرمان را نیز ارتقا می‌دهند. نام این بازی درک واقعیت است.

مفهوم مدل ذهنی چیست

احتمالاً خود شما چنین وضعی را تجربه کرده‌اید. یک مهندس معمولاً به طور عادی و پیش‌فرض، با ذهنیت سیستمی فکر می‌کند. یک روان‌شناس با ذهنیت انگیزشی فکر می‌کند. یک تاجر شاید با ذهنیت هزینه و ریسک-امتیاز فرصت‌ها فکر کند. هر کدام از این اشخاص به روش خود، بخشی از موقعیت را می‌بیند، آن بخشی از جهان که خودش درک می‌کند. اما هیچ‌یک موقعیت را به طور کامل نمی‌بیند، مگراینکه با تفکری چند-شاخه‌ای فکر کنند.

به طور خلاصه، هر کدام نقاط ضعفی دارند، نقاط ضعف بزرگ. و آن‌ها از این نقاط ضعف آگاهی ندارند. ضرب‌المثل قدیمی هست که لپ مطلب را به خوبی نشان می‌دهد: برای مردی که فقط یک چکش دارد، همه چیز هم‌چون میخ به نظر می‌رسد.

همه مشکل‌ها میخ نیستند. دنیا پر از پیچیدگی‌ها و ارتباطات درهم‌تنیده است که تنها با درک مدل‌های مختلف قابل توضیح است.

نگاهی به مدل ذهنی از پشت دریچه‌ای محدود

شین پریش می‌گوید، ما زندگی را به تلاش برای شرح همه‌چیز از پشت دریچه‌ای محدود سپری می‌کنیم. اغلب مواقع این مدل ذهنی از رشته تخصصی خودمان، مثل اقتصاد، مهندسی، فیزیک، ریاضیات، زیست‌شناسی، یا هر چیز دیگری، به دست می‌آید. هر یک از این شاخه‌ها کمی از حقیقت را در خود جای داده‌اند، ولی هیچ‌کدام شامل حقیقت کامل نمی‌شوند.

نگاهی متفاوت به این مسأله چنین است: جنگلی را در نظر بگیرید؛ وقتی یک گیاه‌شناس به جنگل نگاه می‌کند، روی اکوسیستم تمرکز دارد، یک فعال محیط‌زیست تأثیر تغییرات آب‌وهوایی را می‌بیند، یک مهندس جنگل‌داری چگونگی رشد درخت، و یک تاجر ارزش زمین آن را در نظر دارد.

هیچ‌کدام اشتباه نیست، ولی هیچ‌یک هم قادر به شرح مقیاس کلی جنگل نیست. به اشتراک گذاشتن معلومات، یا یادگیری پایه‌ای رشته‌های دیگر، به درک چندجانبه‌ای می‌انجامد که تصمیم‌گیری اولیه بهتری را برای مدیریت جنگل ممکن می‌سازد.

درک واقعیت در مدل ذهنی

همچنان از کتاب مدل‌های ذهنی بی‌نظیر برای شما می‌نویسم. شین پریش می‌گوید، ادراک نه تنها به ما در تصمیم‌گیری درباره اقداماتمان، بلکه در حذف یا پرهیز از اقداماتی کمک می‌کند که منجر به شکستی بزرگ می‌شوند که در نبود ادراک از آن آگاهی نداشتیم.

نه تنها مشکل پیش‌رو را با دقت بیشتری می‌فهمیم، بلکه می‌توانیم عواقب دسته دوم، سوم و بالاتر را نیز ببینیم. این ادراک به ما کمک می‌کند تا خطاهای قابل پرهیز را برطرف کنیم. گاهی گرفتن تصمیم‌های خوب در پرهیز از تصمیم‌های بد خلاصه می‌شود.

درک واقعیت در مدل ذهنی

مدل‌های ناقص در صورت به‌کارگیری، صرف‌نظر از نیت، سبب خسارت می‌شوند. در اعمال مدل‌های ذهنی، زمانی به مشکل برمی‌خوریم که یا مدلمان از واقعیت اشتباه است، که در دنیای واقعی دوام نمی‌آورد، یا مدلمان درست است ولی ما در موقعیتی از آن استفاده کرده‌ایم که ربطی به آن ندارد.

مدل‌هایی که برگرفته از واقعیت نیستند موجب اشتباهات بزرگی می‌شوند. خب حالا نیاز است برویم به سمت یک مثال تا واقعیت را بهتر درک کنیم.

مثال مدل ذهنی

برای اینکه مثالی از مدل ذهنی بزنیم تا بتوانیم درک بیشتری را از مدل ذهنی بدست آوریم باید به سمت کتاب هنر شفاف اندیشیدن برویم تا ببینیم رولف دوبلی از چه مثال‌های استفاده کرده است. به نظر شما چرا رولف دوبلی تو کتاب هنر شفاف اندیشیدن گفته: نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود، باید این گوش‌های شما را تیز کند؟ خطای «قبل از اینکه اوضاع بهتر شود بدتر می‌شود»

کفگیر یک مدیرعامل به ته دیگ خورده است. فروش محصولات به حداقل رسیده، فروشندگان بی‌انگیزه‌اند، فعالیت‌های بازاریابی بدون هیچ مشخصی راکد شده. در اوج استیصال، او یک مشاوره استخدام می‌کند. این مرد در ازای پنج هزار دلار در روز اوضاع شرکت را بررسی می‌کند و سپس یافته‌های خود را ارئه می‌دهد؛

«بخش فروش شما هیچ برنامه‌ای ندارد و جایگاه شرکت شما به‌درستی مشخص نیست. وضعیت کمی پیچیده است. من می‌توانم آن را برای‌تان درست کنم، اما نه یک‌شبه. اقدامات باید با حساسیت انجام شود و به احتمال فراوان پیش از اینکه فروش پیشرفت کند افت می‌کند.»

مدیر آن مشاور را استخدام می‌کند. یک سال بعد، فروش باز هم افت می‌کند و همین ماجرا سال بعد هم اتفاق می‌افتد. مشاور تأکید می‌کند پیشرفت شرکت بسیار مطابق پیش‌بینی‌های اوست. وقتی افت فروش برای سال سوم ادامه پیدا می‌کند، مدیر مشاور را اخراج می‌کند.

خطای قبل از این‌که اوضاع بهتر شود، بدتر می‌شود در واقع یک عامل انحرافی و یک شاخه از خطای تأیید است. اگر مشکل وخیم‌تر شود، مشتری باز هم راضی است و متخصص می‌تواند آن را به مهارت خود نسبت بدهد. در هر صورت او برنده است.

اگر کسی بگوید قبل از اینکه اوضاع بهتر شود، بدتر می‌شود، باید گوش‌هایت تیز شود. اما حواست باشد شرایطی نیز وجود دارد که ابتدا نزول می‌کنند و سپس بهتر می‌شوند. مثلاً تغییر زمینه‌ی شغلی در ابتدا نیاز به زمان دارد و معمولاً منجر به کاهش حقوق میشود. سازماندهی مجدد یک تجارت نیز زمان‌بر است. اما در تمام این موارد به سرعت می‌توان متوجه شد این اقدامات مؤثرند یا خیر.

اهداف ما مشخص و قابل بررسی‌اند. بیش از اینکه دنبال بهشت باشی، به اهدافت نگاه کن.

انواع مدل ذهنی

طبق گفته شین پریش در کتاب مدل های ذهنی بی‌نظیر، ما نمی‌توانیم تمام جزئیات دنیا را در ذهن خود نگه داریم، بنابراین برای ساده کردن مسائل پیچیده و تبدیل آن‌ها به بخش‌های قابل درک و سازمان‌دهی‌شان، از مدل ها استفاده می‌کنیم. سپس، چه آگاهانه و چه ناخودآگاه، هر روز از این مدل ها برای فکر کردن، تصمیم‌گیری و درک جهانمان بهره می‌بریم.

آقای شین پریش، نه مدل از کاربردی‌ترین مدل ها را بیان کرده‌اند و من برای شما این 9 مدل های ذهنی را ارائه می‌دهم.

نقشه همان قلمرو نیست

اولین مدل ذهنی که آقای شین پریش ارائه داده‌اند «نقشه همان قلمرو نیست» می‌باشد. نقشه واقعیت خود واقعیت نیست. حتی بهترین نقشه‌ها هم دارای عیب و نقصی هستند. زیرا بخش مختصری از آن چیزی هستند که نمایش می‌دهند. اگر قرار بود نقشه‌ای قلمرو را با کمال درستی و صداقت نمایش دهد، دیگر مختصر و مفید نبود و از این رو دیگر به درد ما نمی‌خورد.

ناقص بودن نقشه‌ها و مدل‌ها

توجیهی برای غفلت از آن نیست.

نقشه‌ها به همان اندازه کاربرد دارند که بیانگر و

قابل پیش‌بینی‌اند.

یک نقشه همچنین ممکن است تصویر لحظه‌ای از یک مقطع زمانی باشد که آنچه را دیگر وجود ندارد به نمایش بگذارد. به‌خاطر سپردن این امر حین فکر کردن به مشکلات و گرفتن تصمیم‌های بهتر حائز اهمیت است.

ما هر روز از نقشه‌ها استفاده می‌کنیم. نقشه‌ها در مسیریابی از شهری به شهر دیگر به ما کمک می‌کند. همچنین در کاهش پیچیدگی و رسیدن به سادگی به ما یاری می‌رسانند.

صورت‌های مالی یک شرکت را در نظر بگیرید، که جهت خلاصه کردن پیچیدگی هزاران تراکنش در چیزی ساده‌تر به کار گرفته می‌شوند، یا یک آئین‌نامه روند اداری، دستورالعمل والدین برای فرزند دو ساله، یا ارزیابی عملکرد اجرایی شما. همه این‌ها مدل‌ها یا نقشه‌هایی هستند که به منظور هدایت قلمرویی پیچیده را تسهیل می‌کنند.

حلقه صلاحیت

دومین مدل ذهنی ارائه شده در کتاب مدل های ذهنی بی‌نظیر «حلقه صلاحیت» است. اگر به آنچه درک می‌کنید آگاهی داشته باشید، پی می‌برید که آسب‌پذیری‌تان در کجاست و کجا جای پیشرفت دارید. شناخت و درک حلقه صلاحیت خود قدرت تصمیم‌گیری و نتایج آن را بهبود می‌بخشد.

سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است، حلقه صلاحیت چیست؟

پیرمردی را تصور کنید که تمام زندگی خود را در یک شهرستان کوچک سپری کرده است. او یک فرد همیشگی در آنجا محسوب می‌شود. مثل یک محکوم به حبس ابد. در طول این سال‌ها، هیچ جزئیاتی از اتفاقات این شهرستان از نظر او دور نمانده است. او اصل‌ونسب همه اهالی شهرستان، اخلاق و رفتارشان، شغل‌هایشان، درآمدشان و موقعیت اجتماعی آن‌ها را می‌شناسد.

او این اطلاعات را جزء‌به‌جزء طی مدتی طولانی از مشاهده و شراکت در امور شهرستان جمع‌آوری کرده است. حالا غریبه‌ای را تصور کنید که از شهر بزرگ وارد یک شهرستان می‌شود. پس از گذشت تنها چند روز، غریبه‌ اطمینان دارد که همه‌چیز را درباره شهرستان می‌داند. او با شهردار، پیشخدمت رستوران و مغازه‌دار آشنا شده و به آسانی از عهده کارهایشان برمی‌آید.

غریبه در ذهن خود، مطمئن است که تقریباً هر آن چیزی را می‌داند که یک همیشگی ممکن است بداند. براساس چیزهایی که تا‌به‌حال یاد گرفته می‌تواند گمانه‌زنی کند و می‌بیند که برای انجام کارهایش به اندازه کافی آگاهی دارد. البته این حس اعتماد‌به‌نفسی کاذب است که باعث می‌شود خطرات زیادی را بپذیرد. بدون اینکه تاریخچه شهرستان را از نزدیک بشناسد، چگونه می‌تواند مطمئن شود که زمین درستی را برای ساخت‌وساز انتخاب کرده است؟ و در نهایت، در مقایسه با آقای همیشگی واقعاً چه اطلاعاتی دارد؟

تا زمانی که آقای همیشگی درون حلقه صلاحیت خودش عمل می‌کند، همیشه درک بهتری از واقعیت خواهد داشت تا از آن برای تصمیم‌گیری استفاده کند. داشتن چنین اطلاعات عمیق و دقیقی او را در مقابل چالش‌ها انعطاف‌پذیر می‌کند، چون به احتمال قوی برای هر مشکلی بیشتر از یک راه‌حل خواهد داشت و این عمق بازدهی‌اش را افزایش می‌دهد می‌تواند انتخاب‌های بد را سریع حذف کند، چون تمام اطلاعات لازم را دردست دارد.

ما نمی‌توانیم وضعیت را به نفع خود تغییر دهیم مگر آنکه از راهنماهای بومی کمک بگیریم.

تفکر برپایه اصول اولیه

سومین مدل ذهنی ارائه شده «تفکر برپایه اصول اولیه» می‌باشد. اگر بخواهیم در موقعیتی اصول اولیه را شناسایی کنیم، برای خلاصی از اندیشه‌های خشک و متعصب و باورهای مشترک، می‌توانیم از دو تکنیک استفاده کنیم: پرسشگری سقراطی و چراهای پنج‌گانه.

پرسش‌گری سقراطی برای تعیین اصول اولیه از طریق تحلیل دقیق مورد استفاده قرار می‌گیرد. فرایند منظم پرسش‌وپاسخ که برای تعیین حقایق، پرده‌برداری از فرضیات زیربنایی، و جداسازی دانش از جهل به کار گرفته می‌شود.

پرسشگری سقراطی به‌طور جامع از فرایند زیر پیروی می‌کند:

  • پاکسازی تفکر و توضیح منشأ ایده‌هایتان. ( چرا چنین فکری می‌کنم؟ دقیقاً چه فکری می‌کنم؟)
  • به چالش کشیدن فرضیات. ( از کجا می‌دانم این درست است؟ اگر برخلاف این فکر کنم چه؟)
  • جست‌وجو برای شواهد. ( چه مدرکی مبنی‌بر تأیید آن دارم؟ چه منابعی وجود دارد؟)
  • در نظر گرفتن دیدگاه‌های جایگزین. (دیگران در این‌باره چه فکری دارند؟ از کجا بدانم فکرم درست است؟)
  • بررسی عواقب و پیامدها.( اگر در اشتباه باشم چه؟ اگر این طور باشد عواقبش چیست؟)
  • مورد پرسش قرار دادن سؤال اولیه.( چرا چنین فکر کردم؟ آیا درست فکر می‌کردم؟ از فرایند استدلال می‌توانم به چه نتایجی برسم؟)

چراهای پنج‌گانه روشی است که ریشه در رفتار کودکان دارد. کودکان به‌طور غریزی با اصول اولیه فکر می‌کنند. آن‌ها درست مثل ما، می‌خواهند بفهمند در جهان چه خبر است. برای این کار، آن‌ها به‌طور حسی با بازی‌ای که بعضی والدین از آن وحشت پیدا کرده‌اند، ولی کاربرد فوق‌العاده‌ای در شناسایی اصول اولیه دارد، معما را حل می‌کنند. بازی این‌گونه است: پرسش مکرر چرا؟

آزمایش فکری

چهارمین مدل ذهنی ارائه شده در کتاب مدل های بی‌نظیر «آزمایش فکری» می‌باشد. آزمایشات فکری را می‌توان به عنوان ابزارهای تخیل که برای کندوکاو در طبیعت چیزها به کار گرفته می‌شود. تعریف کرد. بسیاری از رشته‌ها، مانند فلسفه و فیزیک، از آزمایشات فکری برای بررسی آنچه قابل دانستن است، بهره می‌گیرند.

با این کار، آن‌ها مسیرهای جدیدی برای تحقیق و جست‌وجو باز می‌کنند. آزمایشات فکری به این دلیل قدرتمند که کمک می‌کنند از اشتباهات خود درس بگیریم و از اشتباهات آتی پرهیز کنیم.

تفکر درجه دوم

رسیدیم به پنجمین مدل ذهنی که «تفکر درجه دوم» می‌باشد. تفکر درجه دوم یعنی جلوتر و جامع‌گرایانه فکر کردن. این نوع تفکر ما را وادار می‌کند که نه تنها کارهایمان و عواقب مستقیم آن‌ها را در نظر بگیریم، بلکه از تأثیرات بعدی آن‌ کارها نیز غافل نشویم. بی‌توجهی به تأثیرات مترتب درجه دوم و سوم ممکن است فاجعه به بارآورد.

تفکر احتمال‌گرایانه

و ششمین مدل ذهنی که شین پریش ارائه داده‌اند «تفکر احتمال‌گرایانه» است. اساساً تلاش برای تخمین احتمال به دست آمدن هر حاصل شخصی، با استفاده از ابزارهایی از ریاضیات و منطق، تفکر احتمال‌گرایانه نام دارد. این نوع تفکر یکی از بهترین ابزارهایی است که برای ارتقای دقت در تصمیم‌هایمان در دست داریم.

در جهانی که هر لحظه‌اش با مجموعه‌ای بی‌نهایت پیچیده از عوامل مختلف تعریف می‌شود، تفکر احتمال‌گرایانه در شناسایی محتمل‌ترین نتایج به ما کمک می‌کند. با دانستن این نتایج تصمیم‌هایمان دقیق‌تر و مؤثرتر خواهد بود.

احتمال همه‌جا هست و تا رگ‌وریشه ما و جهان رسوخ کرده است. ماشین احتمال‌گرای ذهن ما – همان میان‌برهای کاوشی ذهن که روان‌شناسانی مانند دانیل کانمان و آموس تورسکی آن‌ها را مطرح کردند – توسط گونه‌های انسانی در دوران تکامل یافت، قبل از دوران کامپیوترها، کارخانه‌ها، ترافیک، مدیران میانی و بازار بورس.

این خصیصه از زمانی که زندگی انسان برپایه اصل بقا استوار بود، در خدمت ما بوده و کماکان در جایگاه کمک بسیاری به ما می‌کند.

وارونگی

هفتیمین مدل ذهنی «وارونگی» می‌باشد. وارونگی ابزاری قدرتمند برای ارتقای قدرت تفکر است، زیرا به شما در شناسایی و حذف موانع موفقیت کمک می‌کند. ریشه کلمه وارونگی «invert» است، که به معنی واژگون نمودن یا سروته کردن است. معنی این واژه، به عنوان یکی از ابزار تفکر، نزدیک شدن به یک موقعیت از انتهای مخالف نقطه طبیعی شروع است.

اکثر ما به مسائل تنها از یک سو فکر می‌کنیم: روبه‌جلو. وارونگی به ما این امکان را می‌دهد که مشکل را برگردانیم و عقب‌گرد فکر کنیم. شروع کردن از اول گاهی خوب است، اما شاید شروع کردن از انتها کارآمدتر باشد.

تیغ اوکام

تیغ اوکام از هشتمین مدل ذهنی که توسط شین پریش معرفی شده است می‌باشد. احتمال درست بودن توضیحات ساده‌تر بیشتر از توضیحات پیچیده است. عصاره اصلی نظریه تیغ اوکام، قائده کلاسیک در منطق و حل مسأله، در این جمله نهفته است.

به‌جای اتلاف وقت برای اثبات خلف سناریوهای پیچیده، با پایه نهادن تصمیم‌های خود بر مبنای توضیحی که کمترین اجزای متحرک را داشته باشد، می‌توانید با اعتمادبه‌نفس بیشتری تصمیم‌گیری کنید.

تیغ هانلون

و آخرین مدل ذهنی که می‌بایست در مورد آن بیشتر بدانیم «تیغ هانلون» است. تیغ هانلون، با منشایی غیرقابل تشخیص، عنوان می‌کند که ما نباید به کینه‌ورزی افتخار کنیم، که حماقت بهترین توضیح آن است. در یک دنیای پیچیده، استفاده از این مدل به ما کمک می‌کند تا از بدگمانی و همه دشمن‌پنداری و از ایدئولوژی و مکتب‌گرایی دوری کنیم. ما با این تصور نه‌چندان کلی که نتیجه بد حاصل تقصیر یک عمل‌کننده بد است، به‌جای اینکه فرصت‌ها را بیابیم، به‌دنبال گزینه‌های موجود می‌رویم.

این مدل ذهنی به ما یادآوری می‌کند که آدمی جایزالخطاست. و از ما می‌خواهد که بپرسم آیا توضیح قانع‌کننده دیگری برای وقایعی که رخ داده وجود دارد یا خیر. چنین توضیحی که به احتمال وی درست خواهد بود، توضیحی که کم‌ترین حد از قصد و منظور را دارد.

تصور بدترین منظور روی تمام زندگی‌مان سایه می‌اندازد. رانندگی پرخاشگرانه را در نظر بگیرید، مشکلی رو به افزایش در دنیایی که سطح صبر و تحمل در آن پایین آمده و وقت اندک است. وقتی کسی سر راه شما می‌ایستد، تصور اینکه کار او از روی سوء‌نیت بوده به معنی این تصور خواهد بود که آن شخص خطر بزرگی را پذیرفته است.

برای اینکه کسی با منظور جلوی شما بایستد، اول باید شما را دیده باشد، سرعت خودروی شما را اندازه گرفته باشد، حدس بزند عازم کجا هستند و دقیقاً در لحظه درست جلوی شما پیچیده تا مجبور شوید بزنید روی ترمز، ولی در عین‌حال باعث تصادف هم نشود. این کار تلاش زیادی می‌طلبد.

توضیح ساده‌تر و بنابراین محتمل‌تر این است که او شما را ندیده است. اشتباه کرده است. هیچ قصدوغرضی نداشته است. پس چرا حالت اول را تصور کنید؟

تیغ هانلون نشان می‌دهد که تعداد تبهکاران واقعی کمتر از تصور شما است. مردم همه انسان هستند و مانند شما، همه انسان‌ها جایزالخطا بوده و به دام تنبلی، تفکر منفی و انگیزه‌های شرورانه می‌افتند. زمانی که این حقیقت را شناخته و متناسب با آن عمل کنیم، زندگی‌مان آسان‌تر، بهتر، و مؤثرتر خواهد بود.

یادگیری براساس مدل ذهنی

طبق نظر کارلسون (1991)، برای یادگیری براساس مدل ذهنی آموزش می‌توان به گونه‌ای طراحی شود که یادگیرنده را در فرآیند تحقق مشارکت دهد که در آن حقایق از منابع داده‌ها، شباهات‌ها و تفاوت‌ها در میان حقایق ذکر شده، و مفاهیم توسعه‌یافته جمع‌آوری شوند. ما می‌توانیم از مدل ذهنی برای یادگیری معنادار استفاده کنیم.

هرب سایمون Herb simon می‌گوید:

فرد برخی از اطلاعات را تا حدی می‌فهمد که بتواند از آن در انجام وظایفی که مربوط به آن‌ها هستند استفاده کنند.

parsiu.ir

یادگیری معنادار چیست؟ یادگیری معنادار، یادیگری با درک است. هنگامی که دانش‌آموزان به سطحی از یادگیری معنادار دست یابند، می‌توانند با اطلاعاتی که به دست می‌آورند، کارها را انجام دهند. آنها می‌توانند از دانش خود برای انجام کارهای مناسب استفاده کنند. حال چه ارتباطی بین این نوع یادگیری با مدل ذهنی دارد؟

مسیر یادگیری معنادار، یادگیری با درک، با کسب اطلاعات جدید و هر دانش قدیمی مرتبط، یادگیرنده مدل ذهنی می‌سازد. اگر قرار است مدل های ساخته شده درست و مناسب باشند. ضروری است که دانش‌آموزان فرصتی برای آزمایش مدل های خود داشته باشند.

هنگامی که مدل ساخته شده شکست می‌خورد، زمانی که پاسخ‌ها یا پیش‌بینی‌های نادرستی ایجاد می‌کند، مدل باید اصلاح شود. این چرخه ساخت، آزمایش و اصلاح مدل‌های ذهنی تا زمانی که کسب دانش ادامه دارد، ادامه می‌یابد.

مقالات مرتبط

برای اینکه از مدل ذهنی برای مهارت ارتباطی استفاده کنیم نیاز است اطلاعات بیشتری در مورد مهارت ارتباطی داشته باشیم، بنابراین خواندن این مطلب را پیشنهاد می‌دهم.

داشتن یک مدیریت استرس عالی به شما کمک می‌کند تا یک مدل ذهنی خوبی داشته باشید، پیشنهاد می‌کنم وقت بگذارید و این مطلب را بخوانید.

برای اینکه یک مدل ذهنی داشته باشید نیاز به این دارید که در زمینه مدیریت زمان تبحر داشته باشید. خواندن این مطلب را از دست ندهید.

لطفاً در صورت تمایل نظراتتان را به اشتراک بگذارید. با تشکر

مدیریت استرس در محیط کار و چگونگی غلبه بر آن

مدیریت استرس در محیط کار

مدیریت استرس در محیط کار چیست؟ چه عواملی باعث ایجاد استرس در کار می‌شوند؟ برای استرس شغل چه می‌توان کرد؟

این سؤالات ممکن است سؤال شما نیز باشد و در جستجوی جواب آنها هستید تا بلکه بتوانید مقداری از استرس روزانه خود را کم کنید. مدیریت استرس مهم‌ترین موضوع دنیای رقابتی امروزی است که در آن هر فرد، در جامعه امروزی تحت فشار و استرس قرار می‌گیرد.

استرس واکنشی است که افراد در برابر فشار بیش از حد یا انواع دیگر تقاضاها بر آنها وارد می‌شود. زمانی هم به می‌آید که نگران هستید که نمی‌توانید با آن کنار بیائید. فشارهای زندگی کاری در صورتی که بیش از حد طولانی مدت باشد می‌تواند منجر به استرس شود.

نمونه‌هایی از استرس طولانی مدت یا مزمن عبارتند از: ترس، ناامیدی و عصبانیت که ممکن است در اثر یک رابطه ناراضی با رئیس خود یا ممکن است با یک مشتری ایجاد شود و یا ناراضی بودن از یک شغل نامناسب.

اگر شما هم جزء آن دسته افرادی هستید که استرس در محیط کار را تجربه کرده‌اید خواندن این مطلب برای شما مفید است.

فهرست برای خواندن این مطلب:

مدیریت استرس در محیط کار

استرس در محیط کار و مدیریت آن یکی از مهم‌ترین موضوعات است که در آن هر فرد در جامعه امروزی، تحت فشار و استرس قرار دارد. استرس یک پاسخ طبیعی به خواسته‌های کار است. این می‌تواند در فواصل کوتاه مفید باشد و به شما کمک کند هوشیار بمانید و بهترین عملکرد خود را داشته باشید. بااین‌حال، استرس شغلی طولانی‌ مدت یا بیش‌ازحد می‌تواند به سلامت روان شما آسیب برساند.

مدیریت استرس در محیط کار

استرس می‌تواند به ایجاد اضطراب و یا افسردگی کمک کند و ممکن است باعث بدتر شدن شرایط موجود شود. استرس علاوه بر تاثیر بر روابط زندگی خارج از محل کار، خطر آسیب، خستگی و فرسودگی را افزایش می‌دهد.

در تعریفی از استرس می‌توان گفت، واکنش طبیعی بدن به جنگ و گریز فشارهای ناشی از یک موقعیت یا رویداد زندگی است. استرس پاسخی به یک تهدید در یک موقعیت است، در حالی که اضطراب واکنش به استرس است. خب سؤال اینجاست که جنگ و گریز در استرس به چه معنایی است؟

اصطلاح جنگ و گریز در استرس

اصلاحی که در مدیریت استرس در محیط کار با آن روبرو هستیم به نام جنگ و گریز می‌باشد. می‌خواهیم بدانیم این اصطلاح چیست و چه کسی آن را ابداع کرد. والتر کانن، استاد فیزیولوژیست دانشگاه هاروارد، در دهه 1930 برای توصیف پاسخ دفاعی غریزی ما در برابر تهدید و خطر اصطلاح جنگ و گریز را ابداع کرد. وی معتقد بود که این دفاع، به معنی اطمینان از زنده ماندن است.

هنگامی که با یک تهدید یا خطر مواجه می‌شویم، به دلیل هورمون‌های استرس، مانند آدرنالین یا کورتیزول در جریان خون، ما را به حرکت وادار می‌کند که باعث می‌شود که حواس ما بیش از حد تحریک شود، مردمک چشم ما را گشاد می‌کند و عضلات ما برای مبارزه و جنگ دچار تنش می‌شود.

کبد برای تامین انرژی بدن، میزان قند ذخیره شده در جریان خون را آزاد می‌کند، در حالی که ریه‌ها عملکرد سریع‌تری دارند، ضربان قلب افزایش می‌یابد و برای صرفه‌جویی در مصرف اکسیژن، نفس تنگ می‌شود.

ضربان قلب بیشتر و سریع‌تر می‌شود، فشار خون بالا می‌رود و سیستم ایمنی بدن برای ایجاد یک واکنش التهابی تحریک می‌شود تا در برابر زخم‌ها و عفونت احتمالی از تضعیف سیستم ایمنی بدن شما محافظت می‌کند. این پاسخ فیزیولوژیکی هنگامی مفید است که تحت تعقیب ببر دندان‌شمشیری یا کلاهبردار قرار می‌گیرید و در مدت‌زمان کوتاه در بیشتر موارد، یک نوع ناراحتی جسمی، روحی و روانی ایجاد می‌کند یا نوع دیگری که برای اقدام مناسب، انگیزه شما را تحریک می‌کند.

رویداد خوب و بد در پاسخ به استرس

برای مدیریت استرس در محیط کار اگر سطح قند خون شما پایین بیاید، برای شروع، مجموعه‌ای از تغییرات فیزیولوژیکی، پاسخ به استرس را ایجاد می‌کند که باعث بروز احساس گرسنگی، زودرنجی یا خستگی خواهد شد. خب دقیقاً مشخص شد که ما به مدیریت خستگی و استرس در محیط کار نیاز داریم.

سپس این ناراحتی یا احساس منفی به شما انگیزه خوردن می‌دهد تا گرسنگی یا احساس بد برطرف شود به‌طوری که دوباره می‌توانید به حالت تعادل یا راحتی برگردید؛ بنابراین غذا خوردن به مهارت استرس منجر می‌شود تا دیگر نیازی به پاسخ استرس نباشد.

پاسخ به استرس، خود را خاموش خواهد کرد و به سیستم ایمنی شما امکان می‌دهد که حالت تعادل خود را ادامه دهد. این رویداد خبر خوبی در خصوص استرس و پاسخ به استرس است.

خبر بد این است که مغز شما نمی‌تواند تفاوت را میان انواع استرس تشخیص دهد. مغز نمی‌تواند بین تلاش برای زندگی و دیر آمدن به محل کار تفاوت قائل شود، زیرا هر دو مورد، تهدیدی برای امرارمعاش شما در گوشه‌های پنهان مغز شما محسوب می‌شود. به همین دلیل، در بیشتر موارد، پاسخ به استرس شروع می‌شود و در بیشتر مواقع، خاموش نمی‌شود، زیرا استرس هرگز مانند یک نگرانی مقاوم تحت مراقبت قرار نمی‌گیرد.

بیشتر بخوانید: مدیریت استرس و اضطراب

استرس در محیط کار و مدیریت آن

اگر شما حتی شغل رویایی خود را داشته باشید به مدیریت استرس در محل کار خود نیاز دارید. در نتیجه این را هم بدانید که حتی در شغل رویایی هم منتظر لحظات پر استرس باشید. برای برخی افراد، استرس محرکی است که انجام بعضی کارها را حتمی می‌سازد.

به‌هرحال استرس محیط کاری می‌تواند به راحتی زندگی شما را تحت تاثیر قرار دهد. ممکن است بطور مداوم یک پروژه خاص نگران باشید، از رفتار نادرست یک همکار یا سرپرست احساس ناخوشایندی داشته باشید یا آگاهانه به امید کسب یک ترفیع، بیش از حد توانتان کاری را بپذیرید.

چنانچه شغل‌تان را در راس همه امور قرار دهید، روابط شخصی‌تان تحت تاثیر قرار گرفته و با فشارهای کاری ادغام می‌شود. پس اگر شما شغل رویایی خود را استارت زدید و یا یک کارآفرین هستید قطعاً دوست دارید بازده و عملکرد کارکنان شما بیشتر شود. آیا شما به شرایط محیط سالم فکر کرده‌اید که چقدر می‌تواند کارایی کارکنان شما را افزایش دهد؟ پیشنهاد می‌کنم تاثیر عوامل محیطی بر سلامت کارکنان را با دقت بخوانید و اگر محیط کار شما در چنین شرایطی قرار دارد در بهبود آن اقدامات لازم را انجام دهید، تا محیطی کم استرس را برای کارکنان خود فراهم کنید.

تاثیر عوامل محیطی بر سلامت کارکنان

محیط کاری از مهمترین محیط‌هایی است که فرد بیشترین وقت خود را در آن می‌گذراند و یکی از مهم‌ترین عوامل در مدیریت استرس در محیط کاری می‌باشد. بر این اساس روشن است عوامل موجود در محیط کاری عملکرد فرد را در شغل او تحت تاثیر قرار می‌دهند. پس می‌خواهم به نکات مهمی از کتاب رابطه استرس شغلی و سلامت روان به نویسندگی خانم زهرا شمس‌علیزاده اشاره کنم.

روشنایی و نور محیط کار

مشاغل مختلف در محیط‌های مختلفی انجام می‌گیرند. برخی از مشاغل در محیط‌های باز و برخی در محیط‌های بسته انجام می‌شوند. در محیط‌های بسته میزان روشنایی کافی و مناسب بسیار حائز اهمیت است. بطوری که هم نور کم و هم نور زیاد می‌توانند تأثیرات منفی روی فرد داشته باشد.

برخی از این تأثیرات جسمی است مثل تأثیر روی دستگاه بینایی و برخی دیگر تأثیرات روانی هستند. کار در محیط‌های بسته کم‌نور و همچنین پرنور اغلب با خستگی و تحریک‌پذیری فرد همراه هستند. افرادی که در چنین محیط‌هایی کار می‌کنند بازده مناسبی ندارند و اغلب ویژگی‌های منفی روانی از خود نشان می‌دهند.

عامل سر و صدایی محیط کار در سلامت کارکنان

دستگاه شنوایی انسان به دامنه محدودی از اصوات حساس است، بطوری که اصوات و سر و صداهایی که در طیف بالای این دامنه قرار می‌گیرند برای فرد آزار دهنده هستند. چنین صداهایی علاوه بر ایجاد مشکلات شنوایی در فرد تغییرات جسمی و روانی دیگری نیز بوجود می‌آورند.

از لحاظ جسمی فشردگی عروق خونی ، تغییرات ضربان قلب ، گشاد شدن مردمک چشم ، بالا رفتن فشار خون ، کشیدگی عضلات و … را می‌توان مشاهده کرد. چنین شرایطی معمولا با علائم اضطراب همراه هستند. پرخاشگری ، بی‌اعتمادی و تحریک پذیری در افرادی که در محیطهای پر سر و صدا کار می‌کنند مشاهده می‌شود بنابراین برای مدیریت استرس در محیط کاری به عوامل سروصدایی بیشتر توجه کنید تا کارایی کارکنان شما بالا برود.

نقش درجه حرارت و رطوبت محیط کار در سلامت کارکنان

آیا انتظار دارید در محیط های نامناسب محیط کاری مدیریت استرس داشته باشید؟ کار در محیط‌هایی با حرارت نامناسب ، بسیار سرد یا بسیار گرم همراه با مشکلات شناخته شده‌ای برای افراد است بطوری که مشکلات جسمی از جمله درد مفاصل ، پایین آمدن سطح مقاومت بدن ، سرماخوردگی و … را می‌توان نام برد. ناراحتی‌های مربوط به دستگاه تنفسی نیز در کارکنان چنین محیط‌هایی بیشتر دیده می‌شود.
نقش سایر عوامل در محیط کاری بر سلامت کارکنان

عوامل متعددی برای مدیریت استرس در محیط کار وجود دارند که بر سلامت افراد مؤثر هستند. از جمله رنگها، با تأثیری که بر روحیه و شرایط روانی فرد می‌گذارند. به عنوان یک عامل محرک یا کسالت‌آور عمل می‌کنند. رنگ محیط کار علاوه بر تناسب آن با نوع کار باید با شرایط روانی افراد نیز سازگاری خوبی داشته باشد.

تأثیر آلودگی داخلی محیط کار و بهداشت محیط کار نیز که کاملاً روشن و واضح است. تراکم کار ، ساعات کار و زمان کار عوامل مهم دیگری هستند. تراکم زیاد کاری ، انجام کار در ساعات نامناسب که با خستگی و ضعف جسمی و روانی برای فرد همراه هستند، با تداوم در طول زمان سلامت جسمی و روانی فرد را تهدید خواهند کرد.

عوامل مربوط به مسائل ارتباطی از عوامل مهم دیگری هستند که بر روی فرد اعم از سلامت یا عملکرد او در محیط کار تأثیر می‌گذارند. نوع ارتباطات موجود در محیط کار ، نفوذ و اعمال قدرت مدیر ، شیوه ارتباطی و شخصیت و اهداف او نقش مهمی در بهداشت روانی فرد و میزان خشنودی او از محیط کار دارند.

خب تا اینجا فقط با یک عامل استرس‌زا در محیط کاری آشنا شدیم اما عوامل دیگری هم وجود دارند می‌خواهیم بدانیم آقای پروفسور کری کوپر و دکتر هوارد کان نویسنده کتاب مدیریت استرس چه عواملی را در این مورد بیان فرموده‌اند. پس با من همراه باشید با پنج منبع اصلی استرس در کار.

پنج منبع اصلی استرس در کار وجود دارد:

برای مدیریت استرس در محیط کار باید منابع اصلی استرس را بدانید تا بتوانید میزان استرس را کم کنید.

  • عوامل استرس‌زایی که با شغل شما همراهند، مانند شرایط کار شما، فناوری که باید با آن کار کنید، خود کار – گاهی کار زیاد، گاهی کار کم – یا ساعات کار طولانی.
  • نقش فرد – می‌تواند شامل تعارض یا ابهام نقش باشد – و مسئولیتی که در قبال دیگران دارید.
  • پیشرفت شغلی‌تان. شاید احساس می‌کنید نقش فعلی‌تان چالش‌انگیز نیست، یا خود را به خاطر حجم زیاد کار لایق ارتقا می‌دانید. شاید نگران امنیت شغلی‌تان در ارتباط با ادغام‌هایی که بر سازمان تاثیر می‌گذارد باشید، یا رابطه‌ای که با دیگران – رئیس‌تان، همکاران، مشتریان و مراجعان دارید.
  • محیط و فرهنگ سازمانی – کار کردن برای سازمان، با سیاست‌های اداری، روابط، مشارکت در فرآیند تصمیم‌گیری، هر گونه محدودیتی در رفتار( نحوه پوشش، غیرمجاز بودن سیگار و غیره)، ارزیابی عملکرد و …
  • توازن بین زندگی و کارتان. این دسته از عوامل استرس‌زای بالقوه شامل وقایع خارج از کار است که بر کارتان تأثیر می‌گذارد. شامل وقایع زندگی ( تغییر محل سکونت، ازدواج، مرگ یا بیماری در خانواده و غیره) و خانواده‌های دو شغله( که هر دو والد شاغلند) می‌شود.
پنج منبع اصلی استرس در کار

50 عامل اصلی استرس در محل کار

برای مدیریت استرس در محیط کار باید بدانید که چه عامل‌هایی استرس‌زا در محل کار هستند و آن‌ها را شناسایی کنید تا بتوانید مدیریت بهتری داشته باشید.

  • کار بیش‌ازحد
  • کار بسیار کم
  • سرعت کار
  • شیفت کاری
  • زمان کاری سخت‌گیرانه
  • نیازهای عاطفی کار
  • مهلت اتمام کار
  • نبود کنترل بر کار
  • حمایت بین فردی ضعیف
  • روابط کاری ضعیف
  • نبود تجربه
  • نبود آموزش
  • انطباق با ارتقا
  • ناامنی شغلی
  • نبود فرصت‌های شغلی
  • حقوق کم
  • قلدری و اذیت و آزار
  • فرهنگ سرزنش درون سازمان
  • مدیریت ضعیف
  • تعداد زیاد مدیران
  • نبود اطلاعات در مورد اتفاقات درون سازمان
  • محیط کار نامناسب – محیط خیلی گرم یا سرد، سروصدای زیاد، روشنایی کم، صندلی نامناسب و غیره
  • بلند کردن‌ها و حرکت‌های مداوم
  • تجهیزات ناکارآمد
  • تعارض
  • تغییرات مداوم
  • ابهام نقش
  • تعارض نقش
  • تاثیر شخصی بر کار
  • تاثیر کار بر زندگی
  • بررسی عملکرد نامناسب
  • بی‌پولی
  • اضافه‌کاری( به خصوص در آخر هفته)
  • زمان کم یا هیچ برای استراحت و بهبود
  • پیشرفتن با تکنولوؤی جدید
  • حضور در جلسات
  • تبعیض و طرفداری پنهانی
  • ناتوانی در محول کردن کار
  • تنوع زیاد یا کم در کار
  • تعهد سازمانی
  • اخراج دیگران
  • فرهنگ سازمانی
  • نداشتن قدرت و نفوذ
  • انجام کاری که شایستگی‌های بیشتر یا کمتر آن را دارید

برای استرس شغل چه می‌توان کرد؟

خوشبختانه راه‌های زیای برای کنترل استرس شغلی وجود دارد تا بتوانید استرس را در محیط کاری خود مدیریت کنید. یکی از بهترین روش‌ها، ورزش و تغذیه مناسب می‌باشد، بنابراین به روش‌های دیگری بر موضوعات خاص چون مدیریت زمان، آموزش مدام مهارت‌های اجتماعی مناسب نیز توجه می‌کنند.

برای مدیریت استرس در محیط کار از نفس عمیق کشیدن غافل نشوید، از بیشترین مقدار تنفس و استراحت در یک روز کاری بهره ببرید، حتی ده دقیقه استراحت، به دیدگاه ذهنی شما طراوت می‌بخشد. قدری پیاده‌روی کنید، با همکارتان پیرامون مسائلی غیر از شغل صحبت کنید. چشمایتان را به آرامی ببندید و چند نفس عمیق بکشید.

استانداردهای قابل قبولی برای خود و دیگران در نظر بگیرید، انتظار کمال مطلوب را نداشته باشید. با کارفرما در مورد وضعیت شغلی خود صحبت کنید. مسئولیت‌ها و معیارهای کاری شما، دقیقاً بازتاب آن چیزی است که انجام می‌دهید.

کار گروهی انجام دهید. کار گروهی به منظور ایجاد تغییرات لازم نه تنها بری سلامتی جسمی و روانی شما مفید است بلکه روی هم رفته خلاقیت سازمان را بالا می‌برد.

کمال‌گرایی در کار را فراموش کنید. ممکن است هر چیزی را نتوانید به خوبی انجام دهید شما می‌توانید همیشه تلاش خود را انجام دهید و بخاطر آن تلاش به خودتان پاداش دهید.

به موسیقی گوش دهید. یک موسیقی نشاط‌آور به شما کمک می‌کند تا روز خود را در تعامل با افراد خانواده و محیط کار با آمادگی بهتری شروع کنید. شما حتی می‌توانید در برگشت از محل کارتان به موسیقی نشاط‌آور گوش کنید تا بهتر بتوانید مدیریت خستگی و استرس در محیط کار را داشته باشید و این استرس را کنترل کنید و با نشاط بیشتری وارد خانه شوید.

چند وظیفه‌ای را فراموش کنید. فرض کنید در هنگام کار تلفن در گوشتان و مشغول صحبت کردن هستید و هم‌زمان هم محاسبات انجام می‌دهید و این کار دقت و سرعت شما را کاهش می‌دهد و باعث استرس شما می‌شود.

از تصویرسازی برای کمک به مقابله با استرس استفاده کنید. سعی کنید به جنبه‌های مثبت فکر کنید تا بتوانید با انرژی بهتر ادامه دهید. با خودتان (مثبت) صحبت کنید و استرس خود را تسکین دهید. اگر بتوانید روش تفکرتان را تغییر دهید، قادر خواهید بود هر استرسی که از طریق کارتان وارد می‌شود را مدیریت کنید.

بیشتر بخوانید: مدیریت زمان چیست

همچنین ممکن است خواندن این مطالب را هم دوست داشته باشید.

در محیط کاری می‌شود از خلاقیت استفاده کرد تا کمی از استرس شما را کم کند. پیشنهاد می‌کنم این مطلب را بخوانید تا بتوانید خلاقیت‌تان را افزایش دهید.

به نظر شما چرا حل مسئله اهمیت دارد؟ برای مدیریت استرس در محیط کار نیاز به دانستن حل مسئه می‌باشید، تا بتوانید استرس خود را مدیریت کنید، بنابراین خواندن این مطلب برای شما مفید می‌باشد.

داشتن یک مهارت ارتباطی خوب برای مدیریت استرس مخصوصاً در محل کارتان مفید می‌باشد. این مطلب ارزش وقت گذاشتن را دارد تا بتوانید مهارت ارتباطی را بدست آورید.

منابع مهم برای مطالعات بیشتر:

شمس‌علیزاده، زهرا. رابطه استرس شغلی و سلامت روان.تهران: جامعه‌شناسان، 1398.

کوپر، کری. 50 کاری که می توانید امروز برای مدیریت استرس در کار انجام دهید. تهران: شرکت سنجش سازوکار آرامیس،1398.

سلهاب، اوا. مدیریت استرس، قم: یوشیتا، 1400.

شما برای کاهش استرس در محیط کار از چه روشی استفاده می‌کنید؟ لطفاً از تجربه خودتان برای من بنویسید.

مدیریت استرس و اضطراب

مدیریت استرس

مدیریت استرس چست؟ راه های مدیریت استرس چیست؟ چرا ما استرس داریم؟ چه عواملی باعث ایجاد استرس می‌شود؟

شما حق انتخاب دارید، می‌توانید اجازه دهید تا استرس شما را کنترل کند یا از آن برای قوی شدن و شاد شدن استفاده کنید. استرس لزوماً بد نیست. برای کمک به زندگی، سازگاری و زنده‌ماندن به استرس نیاز دارید. استرس به ما انگیزه می‌دهد تا کوه‌پیمایی کنیم یا دست به ابتکار بزنیم و به دنبال روش‌هایی برای رسیدن به آرامش یا سریع‌تر رسیدن به مقصد باشیم.

بیا با هم دنبال یک راهکار باشیم تا بهتر بر استرس خود غلبه کنیم. پس بزن بریم.

فهرست برای خواندن این مطلب:

استرس چیست

برای اینکه استرس را مدیریت کنیم باید اول بدانیم استرس چیست؟ به مجموعه‌ای از واکنش‌های فیزیولوژیکی، عاطفی، رفتاری و شناختی اطلاق می‌شود که در پاسخ به خواسته‌های محیطی رخ می‌دهد.

همانطور که ما با دنیای اطراف خود در تعامل هستیم، باید تهدیدات، چالش‌ها و خواسته‌های محیطی را به طور مداوم ارزیابی کنیم و سعی کنیم با هر موضوعی که پیش می‌آید کنار بیاییم.

گاهی اوقات خواسته‌های محیطی قایل رسیدگی است، مانند زمانی که باید دکمه‌ای را روی یک کلید فشار دهید تا قفل ماشین خود را باز کنید. بااین‌حال، در زمان‌های دیگر، خواسته‌های محیط می‌تواند دلهره‌آور یا غیرقابل کنترل به نظر برسد، مانند زمانی که باید در سه امتحان در یک روز شرکت کنید و منجر به احساس تنش فیزیکی، الگوهای افکار منفی و تجربیات عاطفی ناخوشایند می‌شود.

توجه داشته باشید که همه عوامل استرس‌زا منفی نیستند. ازدواج، بچه‌دار شدن و شروع شدن یک شغل جدید اغلب تجربیات مثبتی هستند که می‌توانند مقدار قابل توجهی استرس ایجاد کنند، زیرا از ما می‌خواهند زندگی را تغییر دهیم و با شرایط جدید سازگار شویم.

چرا شما استرس دارید

تا الان به این فکر افتاده‌اید که چرا ما استرس داریم؟ منشا این استرس کجاست؟ چه عواملی باعث ایجاد استرس می‌شوند؟ برای اینکه به دنبال راه‌هایی باشید تا استرس و اضطرب خود را کنترل کنید آیا درکی نسبت به خود و زندگی‌تان دارید؟ عامل مهم برای حفظ پاسخ به استرس تحت کنترل قوه ادراک است.

اگر مغز شما از شرایط مخصوص قابل کنترل آگاه شود، مدت زمان پاسخ به استرس را طولانی می‌کند تا اقدامات لازم را ایجاد کند، وقتی درک می‌کنید که استرس قابل مدیریت است، در این صورت می‌توانید پاسخ به استرس و واکنش خود را کنترل کنید.

در واقع ادراک رمز مهم انعطاف‌پذیری است. هر چه بیشتر در خصوص مقابله با مشکلات، توانایی و منابع، خود را باور کنید، بیشتر احتمال دارد که درک کنید استرس قابل کنترل است این موضوع به نگرانی کمتر، اعتمادبه‌نفس بیشتر، احساس خود ارزشی بالاتر، انتظارات مثبت، پاسخ به استرس کنترل شده و شخصی قوی‌تر منجر می‌شود.

درک چیست

درک، این است که قبل از اینکه استرس، کنترل شما را به دست بگیرد، باید از استرس خود مطلع شوید و از آن مراقبت کنید. برای مثال، ممکن است از این موضع آگاهی نداشته باشید که کم خوابی ناشی از فشار آوردن به خود که برای موفقیت در کار تجربه می‌کنید، التهاب و استرس بیشتری در بدن شما ایجاد می‌کند.

شاید شما هم مثل من فکر کنید و با خود بگویید، مگر می‌شود در این شرایط ناعادلانه یا برخورد با شخصی که با شما به صورت ناعادلانه رفتار می‌کند استرس نداشت؟ حق با شماست که این شرایط استرس‌زا است ولی نباید شرایط را سخت بگیریم تا بهتر بتوانیم با مشکلات دست‌وپنجه نرم کنیم، یا اینکه از مشکلات نردبان رشد و ترقی بسازید، این را هم بدانید هر چه احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید درک و آگاهی شما نسبت به شرایط بهتر می‌شود تا تعادل و سعادت خود را حفظ کنید. همیشه این را در نظر داشته باشید که هیچ‌کس و هیچ‌چیز دقیقاً مطابق انتظار شما نخواهد بود.

بیائید شما را با تمرینی که در کتاب مدیریت استرس به نویسندگی اوا سلهاب است، همراه کنم تا کمی خود را محک بزنید.

تمرین اوا سلهاب در کتاب مدیریت استرس

برای مدیریت استرس، وقت بگذارید و در مورد پاسخ‌های خود به هر سؤال فکر کنید و تا آنجا که می‌تونید با خودتان صادق باشید. تصور کنید کمبود خواب دارید و درگیر نیازهای روزمره هستید و درحالی که سر خود را ماساژ می‌دهید با مرد نگهبان تلفنی صحبت می‌کنید، زیرا سردرد شدیدی دارید، کودکان شما با یکدیگر دعوا می‌کنند، همسر شما به خانه می‌آید و می‌پرسد شام چی دارید.

چگونه واکنش نشان می‌دهید؟ چرا این‌گونه واکنش نشان دادید؟ بعد از واکنش نسبت به خودتان چه احساسی دارید؟ نیازها و خواسته‌های واقعی شما چیست؟ تصور می‌کنم که در این سناریو، ممکن است از کوره دربروید و سپس نسبت به خودتان احساس بدی داشته باشید؛ مانند بیشتر مردم، ممکن است متوجه شده باشید که آنچه واقعاً می‌خواستید، عشق، حمایت، درک و قدردانی بود.

ممکن است فکر کنید پس چی شد؟ اگر کسی در زندگی نیازهای شما را برآورده نکند، دانستن آن چه فایده‌ای دارد؟ مهم است ک نیازهای خود را درک کنید تا روش‌هایی را برای مراقبت از خود پیدا کنید. وقتی عشق و احساس ارزش را در خودتان فراهم می‌کنید، دیگر بیرون از خودتان به دنبال آن نیستید.

عوامل استرس زا

چرا استرس میگیریم؟ برای اینکه بتوانید مدیریت استرس داشته باشید و اینکه بدانید چرا استرس میگیریم باید عوامل استرس‌ زا را شناسایی کنید تا بتوانید راه های مقابله با آن را پیدا کنید. عوامل محیطی، اجتماعی، فیزیولوژیکی و افکار بر استرس تاثیر می‌گذارند.

محیطی:

یکی از عوامل استرس زا برای مدیریت استرس عوامل محیطی می‌باشد. عوامل استرس‌ زای محیطی شامل: آب‌وهوا، صدا، ازدحام، آلودگی، ترافیک، مسکن ناایمن و نامرغوب و جرم‌وجنایت است.

استرس‌زای اجتماعی:

در مدیریت استرس، ما می‌توانیم استرس های متعددی را تجربه کنیم که ناشی از خواسته‌ها و نقش‌های اجتماعی متفاوتی است که داریم. برخی از عوامل استرس‌زای اجتماعی عبارتند از: مشکلات مالی، مصاحبه‌های شغلی، سخنرانی‌ها، از دست دادن عزیزان، طلاق و غیره.

در مدیریت استرس باید به عوامل فیزیولوژیکی توجه داشت. عوامل فیزیولوژیکی: موقعیت‌ها و شرایطی که بر بدن ما تأثیر می‌گذارند می‌توانند به عنوان استرس‌های فیزیولوژیکی تجربه شوند. عوامل استرس زای فیزیولوژیکی مانند: بیماری، پیری، زایمان، یائسگی، تصادفات، ورزش نکردن، تغذیه نامناسب و اختلالات خواب.

افکار: مغز ما موقعیت‌ها را به عنوان استرس‌زا، سخت؛ دردناک یا خوشایند تفسر و درک می‌کند و برخی از این موقعیت‌ها باعث ایجاد استرس در زندگی ما می‌شود. هیچ از افکارتان غافل نشوید. کنترل فکر یکی از راهکار هایی برای کاهش استرس می‌باشد. سعی کنید به افکار منفی کمتر توجه کنید و افکار مثبت را جایگزین کنید.

برخی از علائم استرس

آیا به راحتی از اتفاقات کوچک ناراحت می‌شوید؟ آیا از خودتان ناراضی هستید؟ احساس بی‌ارزشی می‌کنید؟ آیا احساس انزوا یا گوشه‌گیری از همسالان خود می‌کنید؟ دقیقاً چه چیزی باعث استرس شما می‌شود. اگر به‌دنبال راه های مدیریت استرس خود هستید حتماً علائم استرس را بدانید تا بهتر بتوانید استرس خود را بشناسید وآن را مدیریت کنید. این را هم در نظر بگیرید استرس لزوماً بد نیست. برای کمک به زندگی، سازگاری و زنده ماندن به استرس نیاز دارید.

برخی از علائم استرس در احساسات، رفتاری، اندیشه‌ها و فیزیکی:

احساسات

اضطراب

ترس

بدخلقی

خجالت

تحریک‌پذیری

رفتاری

لکنت زبان یا سایر مشکلات رفتاری

افزایش مصرف سیگار و مواد مخدر

افزایش و کاهش اشتها

ضربه زدن به دوستان

اندیشه‌ها

انتقاد از خود

مشکل در تمرکز و تصمیم‌گیری

فراموشی یا بی‌نظمی ذهنی

ترس از شکست

افکار تکراری

فیزیکی

عضلات سفت

دست‌های سرد و عرق کرده

مشکلات کمر و گردن

اختلالات خواب

ناراحتی معده

تنفس سریع و قلب تپنده

دهان خشک

لرزیدن و غیره

کدام رویداد در زندگی شما ممکن است استرس‌زا باشد. لیستی از رویدادهایی که منجر به استرس در شما می‌شود به شرح زیر است:

مدرسه/شغل جدید

رابطه عاشقانه جدید

تغییر در سلامت خانواده

آسیب یا بیماری شخصی

تغییر در شرایط زندگی

کلاس‌های از دست رفته زیاد/ روزهای بیماری

تغییر در خواب

ازدواج/ از دست دادن شغل

نمرات کمتر از حد انتظار

قطع رابطه

مشکلات مالی

استفاده از مواد مخدر

تغییر در زندگی اجتماعی

دوره مهم ناموفق/ مهلت‌های از دست رفته

تغییر در عادت غذایی

کار کردن بیش از یک شغل

مشاجره با یکی از اعضای خانواده

بارداری

تربیت فرزندان

فهرست استرس های مثبت

فهرست برخی از منابع برای استرس های مثبت به شرح زیر است:

  • شروع کار جدید
  • دریافت ترفیع
  • مراسم ازدواج یا تولد
  • داشتن فرزند
  • خریدن خانه یا ماشین
  • برنده شدن جوایز یا در یک قرعه‌کشی
  • شرکت در کلاس‌های آموزشی
  • یادگیری یک سرگرمی جدید

مزایا و هزینه‌های استرس

به دنبال روشی برای مدیریت و کنترل استرس و اضطراب هستید، تا به آسانی استرس خود را مدیریت کنید، پس قبل از آن مزایا و هزینه استرس را بدانید. استرس یک واکنش طبیعی و سازگار است که یک عملکرد محافظتی دارد. در سطح متوسط، استرس به ما کمک می‌کند تا در مورد تهدیدات بالقوه در محیط آگاه شویم و ما را قادر می‌سازد تا توجه خود را برروی حل‌وفصل تهدید متمرکز کنیم.

اگرچه برخی از استرس‌ها مفید هستند، استرس طولانی مدت یا شدید می‌تواند با انواع پیامدهای منفی، جسمی و روانی همراه باشد. به عنوان مثال، در حالی که مقادیر متوسط استرس به تمرکز و توجه ما کمک می‌کند،عوارض استرس بیش از حد منجر به کاهش توجه، تمرکز، تصمیم‌گیری و حافظه کوتاه مدت می‌شود.

استرس زیاد همچنین می‌تواند منجر به انواع اختلالات عاطفی از جمله تحریک‌پذیری، افسردگی اختلالات اضطرابی می‌شود، و همچنین با نگرانی‌های جدی سلامت جسمانی از جمله بیماری‌های قلبی عروقی، فشارخون بالا، سرکوب سیستم‌ایمنی، اختلالات عملکرد جنسی، اختلالات گوارشی و سردردهای مزمن مرتبط است.

چگونگی مدیریت استرس و اضطراب

در حال حاضر چگونه با استرس خود کنار می‌آئید؟ جزء آن افرادی هستید که با استرس خود به گونه‌ای کنار می‌آید که مشکل را تشدید می‌کند.آیا به دنبال راه های مدیریت هستید؟ بنابراین، اگر یک دفترچه یادداشت داشته باشید و عوامل استرس‌زای خود را بنویسید و چه واکنشی نسبت به عوامل استرس‌زا دارید، و آن وقت بهتر می‌توانید استرس را مدیریت کنید.

در مدیریت استرس، برای اینکه بتوانید در کنترل استرس و اضطراب خود موفق باشید به عادت، نگرش و بهانه‌های خود دقت کنید. آیا استرس خود را به گردن افراد دیگر یا رویدادهای بیرونی می‌اندازید یا آن را کاملاً عادی و غیر استثنایی می‌بینید؟

برای اینکه در مدیریت استرس خود موفق باشید، همیشه دقت کنید تا زمانی که مسئولیت نقشی را که در ایجاد و حفظ آن ایفا می‌کنید مسئولیت جدیدی را قبول نکنید، سطح استرس شما خارج از کنترل شما خواهد بود.

سعی کنید از روشهای ناسالم برای مقابله با استرس جلوگیری کنید. این تکنیک‌های مقابله با استرس ممکن است به طور موقت استرس را کاهش دهد، اما در درازمدت باعث آسیب بیشتر می‌شود. بعضی از افراد هستند برای اینکه یک مدیریت استرس سریع داشته باشند به مواد مخدر و سیگار روی می‌آورند در صورتی که استرس به صورت لحظه‌ای برطرف می‌شود ولی عواقب آن همیشه همراه شما خواهد بود.

روش‌های ناسالم برای مقابله با استرس:

بهتر است برای مدیریت استرس به سمت روش‌های ناسالم نروید. برای آگاهی بیشتر به چند مورد از این روش‌ها اشاره می‌کنم.

  • سیگار کشیدن
  • کناره‌گیری از دوستان، خانواده و فعالیت‌ها
  • زیاده‌روی در خوردن غذاهای ناسالم
  • عقب انداختن کارها
  • زیاد خوابیدن
  • استفاده از قرص یا دارو برای آرامش

شاید به خودتان بگویید از چه روشهایی برای کنترل استرس استفاده کرد؟ آیا راه های سالم‌تری برای مدیریت استرس است؟

راهکار سالم‌تر برای کنترل استرس اضطراب:

  • ورزش کردن
  • مشارکت اجتماعی
  • خودداری از استرس غیرضروری
  • تغییر وضعیت
  • تطبیق با عامل استرس‌زا
  • پذیرش چیزهایی که نمی‌توان تغییر داد

ورزش کردن

برای مدیریت استرس ورزش کردن یکی از راه های کنترل استرس می‌باشد. فعالیت بدنی نقش کلیدی در کاهش و پیشگیری از اثرات استرس دارد، اما اگر شرایط ورزش در باشگاه را ندارید، می‌توانید اپلیکیشن‌هایی را دانلود کنید و حرکات ورزشی را یاد بگیرید و انجام دهید. البته روش دیگری را هم می‌توانید انجام دهید اگر به محل کار می‌روید خودروی خود را کمی دورتر پارک کنید تا بتوانید کمی پیاده‌روی انجام دهید، یا حتی برای رفتن به فروشگاه پیاده‌روی کنید.

شما می‌توانید با حرکات ورزشی منظم استرس خود را مدیریت کنید. ورزش‌هایی مانند: پیاده‌روی، دویدن، شنا، دوچرخه‌سواری انتخاب خوبی هستند. شما باید انتخاب کنید از چه نوع فعالیتی بیشترین لذت را می‌برید و آن را ادامه می‌دهید.

مشارکت اجتماعی

یکی از راهکار کنترل استرس که برای مدیرت استرس لازم است این است که، مشارکت اجتماعی داشته باشید و روابط خود را ایجاد کنید. داشتن روابط می‌تواند شما را در مدیریت استرس کمک کند. مثل اینکه با یک دوست قدیمی خود تماس می‌گیرید، یا در کلاس درس یا باشگاه با افراد جدیدی آشنا می‌شوید، یا حتی تماس با خانواده یکی از عواملی هستند که می‌توانند شما را در مدیریت استرس کمک کنند.

جلوگیری از استرس غیر ضروری

در مدیریت استرس یکی از راه های کنترل آن این است که از استرس غیرضروری خودداری کنید، در حالی که استرس یک پاسخ خودکار از سیستم عصبی شما است، برخی از عوامل استرس‌زا در زمان‌های قابل پیش‌بینی ایجاد می‌شوند. برای مثال، رفت‌وآمد به محل‌کار، ملاقات با رئیس، مهمانی‌های خانوادگی. در هنگام مدیریت چنین عوامل استرس‌زا قابل‌پیش‌بینی، می‌توانید موقعیت را تغییر دهید، وقتی تصمیم می‌گیرید در هر موقعیت استرس‌زا به چهار گزینه مفید فکر کنید: تغییر، تطبیق یا پذیرش.

یاد بگیرید در بعضی از موقعیت‌هایی که قرار می‌گیرید نه بگویید. محدودیت‌های خود را بشناسید و به آنها پایبند باشید.

از افرادی که شما را تحت فشار قرار می‌دهند دوری کنید. اگر شخصی به طور مداوم در زندگی شما استرس ایجاد می‌کنند آن را محدود کنید یا به رابطه پایان دهید. فرض کنید یکی از اعضای خانواده شما عامل استرس‌زا هستند آیا می‌شود از خانواده دوری کرد؟

باید بین تغییر، تطبیق و یا پذیرش انتخاب کنید با کدام یک می‌توانید بر استرس خود غلبه کنید. گاهی وقت‌ها تغییر خود و آگاهی و درکی که از مسائل پیدا می‌کنید، می‌توانید استرس را مدیریت کنید. همیشه به موقعیت و افرادی که با آنها ارتباط دارید را در نظر بگیرید تا بتوانید تصمیم درست بگیرید.

همیشه محیط خود را کنترل کنید. اگر شنیدن اخبار شما را مضطرب می‌کند اخبار گوش ندهید، اگر ترافیک شما را عصبی می‌کند مسیر طولانی‌تر اما کم‌ترافیک را انتخاب کنید. همیشه راهی برای مدیریت استرس است تا بتوانید کنترل کنید.

وضعیت را تغییر دهید

تغییر وضعیت یکی از روش های مدیریت استرس می‌باشد. اگر نمی‌توانید از موقعیت‌های استرس‌زا اجتناب کنید، سعی کنید آن را تغییر دهید. احساسات خود را به‌جای مخفی کردن آنها را بیان کنید. اگر شما چیزی یا شخصی شما را آزار می‌دهد، قاطعانه‌تر رفتار کنید و نگرانی‌های خود را به شیوه‌ای محترمانه بیان کنید.

فرض کنید امتحان دارید و مشغول مطالعه هستید و هم‌اتاقی پرحرف شما تازه از خانه به خوابگاه برگشته است، خب اگر شما شریط را تغییر ندهید و احساسات خود را بیان نکنید این هم‌کلاسی شما شروع به صحبت کردن می‌کند و شما وقتتان را از دست می‌دهید و استرس می‌گیرید پس اگر احساسات خود را بیان نکنید، عصبانیت ایجاد می‌شود و استرس افزایش می‌یابد. پس از قبل بگویید فقط پنج دقیقه فرصت حرف زدن دارد.

زمان خود را مدیریت کنید. مدیریت ضعیف زمان می‌تواند استرس زیادی را ایجاد کند اما اگر برنامه‌ریزی کنید آرام و متمرکز می‌شوید.

تطبیق با عوامل استرس‌زا

از روشهای کنترل استرس و اضطراب برای مدیریت استرس این است که با عوامل استرس‌زا خود را تطبیق دهید. در مدیریت استرس طرز فکر شما می‌تواند تاثیر عمیقی بر سطح استرس شما داشته باشد. هر بار در مورد خود یا موقعیتی که در آن قرار گرفته‌اید منفی فکر می‌کنید بدن شما به گونه‌ای واکنش نشان می‌دهد که در یک موقعیت پرتنش قرار گرفته است. با تغییر انتظارات و نگرش خود نسبت به موقعیتهای استرس‌زا، احساس کنترل خود را به دست آورید.

سعی کنید که موقعیت‌های استرس‌زا را از جنبه‌های مثبت‌تری ببینید به جای اینکه از مشکلات دوری کنید به آن به عنوان فرصتی برای اندیشیدن و نتیجه‌گیری مجدد نگاه کنید.

به موقعیت‌های استرس‌زا نگاه کنید از خود بپرسید که در درازمدت چقدر مهم خواهد بود. آیا تا یک ماه دیگر مهم است؟ یک سال؟ آیا واقعاً ارزش این را دارد که بیش از این ناراحت شوید؟ اگر پاسخ منفی است، وقت و انرژی خود را در جای دیگر متمرکز کنید. راستی این را هم اضافه کنم که از کمال‌گرایی منفی هم دوری کنید، چون منبع اصلی استرس است. سعی کنید استانداردهای معقولی برای خود و دیگران تعیین کنید.

پذیرش چیزهایی را که نمی‌توانید تغییر دهید

در مدیریت استرس یکی از راهکار کنترل استرس این است که همیشه به خاطر بسپارید که چیزهایی را که نمی‌توانید تغییر دهید بپذیرید. بیماری از منابع استرس که اجتناب‌ناپذیر هستند. شما نمی‌توانید از عوامل استرس زا مانند مرگ یکی از عزیزان، یک بیماری جدی یا یک رکود اقتصادی جلوگیری کنید یا آنها را تغییر دهید. در چنین مواردی بهترین راه برای مقابله با استرس این است که همه چیز را همانطور که هستند بپذیرید.

پذیرش ممکن است دشوار باشد، اما در درازمدت آسان‌تر از مقابله با موقعیتی است که نمی‌توانید تغییر دهید. سعی نکنید چیزهای غیرقابل کنترل را کنترل کنید. بسیاری از عوامل در زندگی خارج از کنترل ما هستند.

به دنبال جنبه مثبت باشید. هنگام مواجه با چالش‌های بزرگ، سعی کنید به آنها به عنوان فرصت‌هایی برای رشد شخصی نگاه کنید. اگر انتخاب ضعیف شما باعث ایجا یک موقعیت استرس‌زا شده است، در مورد آنها فکر کنید و از اشتباهات خود درس بگیرید.

بخشش را یاد بگیرید و این واقعیت را بپذیرید که ما در جهانی زندگی می‌کنیم که مردم اشتباه می‌کنند. خشم و کینه را کنار بگذارید و با بخشش خود را از انرژی منفی خلاص کنید.

اختصاص دادن زمان معین برای تفریح و آرامش

سعی کنید برای مدیریت کردن استرس از قدم زدن در طبیعت غافل نشوید، زمانی را در طبیعت بگذرانید، یا اینکه با یک دوست تماس بگیرید، شمع روشن کنید یا دوش بگیرید. شما باید ببینید انجام چه کاری به شما آرامش می‌دهد. مانند: دوچرخه‌سواری، گوش دادن به موسیقی یا رسیدگی به گل‌ها و سعی کنید حس شوخ‌طبعی را در خود حفظ کنید. عمل خندیدن به بدن شما کمک می‌کند تا در مبارزه با استرس کمک کند.

انتخاب سبک زندگی سالم

مدیریت استرس را با رژیم غذایی سالم شروع کنید، یک رژیم غذایی سالم داشته باشید. از مصرف الکل-سیگار و موادمخدر خودداری کنید چون تسکین این مواد موقتی است و دوباره به همان شرایط برمی‌گردد. سعی کنید خواب کافی داشته باشید، احساس خستگی استرس شما را افزایش می‌دهد زیرا باعث می‌شود تا شما غیرمنطقی فکر کنید.

خواندن این مطالب را به شما پیشنهاد می‌کنم

تا الان به این فکر نکرده‌اید که اگر مدیریت زمان داشته باشید مدیریت استرس هم خواهید داشت. پیشنهاد می‌کنم خواندن این مطلب را از دست ندهید.

این را در نظر داشته باشید که تفکر انتقادی شما را در مدیریت استرس کمک می‌کند. وقت بگذارید و برای کسب آگاهی بیشتر این مطلب را بخوانید.

آیا مشتاق هستید تا یک حل مسئله خوب داشته باشید و بعد از آن یک مدیریت استرس عالی را تجربه کنید؟ پس یک لحظه درنگ نکنید و این مطلب را بخوانید.

لطفاً برایم بنویسید که شما با کدام نوع از عوامل استرس‌زا در حال حاضر مواجه هستید.

منابع برای مطالعه بیشتر:

سلهاب، اوا. مدیریت استرس؛ مترجم زهرا حسنی

صدیق، میکاه. راهکارهای مدیریت استرس و درد؛ مترجم دکتر آیدا مهرداد، محمد حسین تحریری زنگنه

https://success.oregonstate.edu/sites/success.oregonstate.edu/files/LearningCorner/Tools/stress_management_strategies.pdf

https://www.uakron.edu/armyrotc/MS1/14.pdf

https://mpra.ub.uni-muenchen.de/50698/1/MPRA_paper_50698.pdf

https://www.envisionunlimited.org/sites/default/files/2020-04/Stress%20Management.pdf

مدیریت زمان چیست

مدیریت زمان چیست

مدیریت زمان چیست؟ موانع مدیریت زمان چیست؟ و چه تکنیک هایی برای مدیریت زمان در نظر بگیریم؟ از زمان خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنید، هر فردی این ظرفیت را دارد که آینده خود را بسازد. این به شما بستگی دارد که زندگی شما چگونه خواهد بود.

امیدوارم از آن دسته از افراد نباشید که بگویند که من آرزو دارم زمان را به عقب برگردانم. دوست دارم دوباره خودم را در چهار‌راه معین زندگی‌ام پیدا کنم و دوباره تابلوهای راه را با دقت بخوانم و به سمت دیگری بروم. هر یک از ما رویای بازگشت به گذشته و ایجاد برخی تغییرات، تصمیم‌گیری متفاوت را ممکن است داشته باشیم. یک چیز مسلم است که هنوز می‌توانیم روی آینده خود کار کنیم به لطف مدیریت مؤثر زمان، می‌توانیم زندگی کامل‌تری در تمام جنبه‌های آن داشته باشیم.

بیائید یک بار هم شده در مدیریت زمان مهارت کسب کنیم تا پشیمانی به همراه نداشته باشد، برای پیدا کردن این مهارت با من همراه باشید.

فهرست برای خواندن این مطلب:

زمین بازی مساوی است

چرا در مدیریت زمان می‌گوییم که زمین بازی مساوی است؟ کسی نمی‌تواند در زمان اعتراضی داشته باشد و بگوید به من زمان کمی دادن، این زمین بازی مساوی است.

مدیریت زمان

همه انسان‌ها همان 24 ساعت در روز را دارند. این را هم بدانید که ثروتمندترین اشخاص نمی‌توانند حتی یک دقیقه بیشتر وقت در روز بخرند!

شما فقط می‌توانید خود و فعالیت‌هایتان را به طور مؤثرتری مدیریت کنید. رقبای شما در روز بیشتر از شما زمان ندارند.

مدیریت زمان یک مهارت تجاری است، و همه مهارت‌های تجاری قابل یادگیری هستند. مدیریت زمان مانند دوچرخه‌سواری، تایپ کردن با صفحه کلید یا انجام یک ورزش است. از مجموعه‌ای از روش‌ها، استراتژی‌ها و تکنیک‌ها تشکیل شده است. این مجموعه مهارتی است که می‌توانید با قاطعیت و تکرار آن را بیاموزید، تمرین کنید و به آن مسلط شوید.

باید به خود بگویید: زندگی من ارزشمند و مهم است و برای تک‌تک دقیقه‌ها و ساعت‌های آن ارزش قائل هستم. قرار است از آن ساعت‌ها به درستی استفاده کنم تا در زمانی که در اختیار دارم به بهترین شکل ممکن استفاده کنم.

مهارت مدیریت زمان چیست

من هر وقت زمان را از دست می‌دهم ارزش زمان را بیشتر درک می‌کنم. اگر می‌خواهی برنامه‌ریزی برای کارهای خودت رو شروع کنی اول چشمای خودت را ببند و خودت را در آن موقعیت تصور کن. من نمی‌دانم الان تو ذهنت چه چیزی را تصور می‌کنی! می‌خواهی یک شرکت داشته باشی! نفر اول کنکور تو ذهنت هست!

در کل از زندگی چه می‌خواهید! پس چرا برای رسیدن به آن موقعیت برنامه‌ریزی نمی‌کنید؟ نباید زمان را از دست داد. تصمیم بگیرید و مدیریت زمان داشته باشید، شما فقط نیاز به یک اشتیاق، قاطعیت، اراده و انضباط دارید، شک نکن درب موفقیت به روی شما باز خواهد شد. اندکی زمان بگذار و با من همراه باشید با قسمتی از کتاب مدیریت زمان اثر برایان تریسی، تا شروع خوبی را آغاز کنید.

هنگامی که تصمیم گرفتید تبدیل به یک فرد بسیار سازنده شوید، اولین مورد این است که گفتگوی درونی خود را تغییر دهید. نودوپنج درصد از احساسات و اقدامات نهایی شما با روشی که بیشتر اوقات با خودتان صحبت می‌کنید تعیین می‌شود.

با خودتان بگویید که «من انسان بسیار منظمی هستم و می‌توانم کارم را به بهترین شکل ممکن انجام دهم». مهم این است که جملات مثبت را در هر حالی تکرار کنید. حتی وقتی کار زیادی برای انجام دادن دارید، به تکرار جملات مثبت ادامه دهید. در اوج خستگی با خود بگویید: «من منظم هستم و بهره‌وری بالایی دارم» یا «من انرژی زیادی برای انجام درست کارها دارم».

گفتگوی درونی را در مورد گفتگوهای بیرونی خود هم رعایت کنید. وقتی دیگران در مورد اینکه چطور زمان خود را مدیریت می‌کنید و کارهایتان را انجام می‌دهید، سؤال می‌کنند به این سؤال پاسخ مثبت دهید و بگویید: «من یک شخص حرفه‌ای در مدیریت زمان هستم و این کار را به عالی‌ترین شکل ممکن انجام می‌دهم». با این کار شما در ضمیر ناخودآگاه خود تاثیر می‌گذارید. ضمیر ناخودآگاه هم می‌پذیرد که همواره باید دستورتان را اجرا کند تا انگیزه لازم برای مدیریت واقعی زمان را به شما بدهد.

خودتان را آنگونه که می‌خواهید تجسم کنید

در ادامه کتاب مدیریت زمان، برایان تریسی می‌گوید: خودتان را آنگونه که می‌خواهید تجسم کنید. تجسم کردن، یکی از موارد بسیار مهمی است که باعث می‌شود شما آن چیزی را که تجسم می‌کنید، دست یابید. تجسم کنید که همواره کارهای خود را به درستی انجام می‌دهید، برنامه‌ریزی دقیقی دارید و همه به خاطر نظم کاری، شما را الگوی خود قرار می‌دهند. هر دیدی که نسبت به خود داشته باشید، در رفتار و شخصیت‌تان خود را نشان می‌دهد.

تنها زمانی می‌توانید روی کارهای خود مدیریت زمان داشته باشید که بتوانید ارزش‌هایتان را مشخص کنید. مدیریت زمان، زمانی امکان‌پذیر است که شما روی رویدادهایی کنترل داشته باشید که بیشترین اهمیت را برایتان دارند. این اصل ثابت است که شما کاری دوست نداشته باشید یا اهمیت آن کار در ذهن‌تان بسیار کم باشد، انگیزه لازم برای کنترل و مدیریت آن را نخواهید داشت. بنابراین می‌توانید در مورد کارهایی که در حال انجام آن هستید از خودتان سؤالاتی بپرسید.

از خود بپرسید که اصلاً چرا فلان کار را انجام می‌دهید؟ دلیل و انگیزه اصلی خود را از انجام کار مورد نظر بیان کنید. هر کاری که انجام می‌دهید باید برایتان معنای خاصی را تداعی کند و با شخصیت و روحیات درونی شما هماهنگ باشد.

پس هر زمانی که خواستید کاری را آغاز کنید، یک چرا در ابتدای کار برایتان ارزشمند است یا نه؟ اگر ارزشمند است، مطمئن باشید از انجام آن احساس خوبی خواهید داشت و زمان خود را هم به خوبی مدیریت خواهید کرد.

تکنیک های مدیریت زمان

در اینجا به تکنیک های مدیریت زمان که وجود دارد، اشاره می‌کنم در نتیجه می‌توانید از آنها برای بهبود مهارت های مدیریت زمان خود استفاده کنید.

  • اهداف اولویت‌بندی شده را تعیین کنید.
  • روزهای خود را از قبل برنامه‌ریزی کنید.
  • از قانون 80/20 پیروی کنید.

یعنی 80 درصد نتایج شما از 20 درصد اقدامات شما ناشی می‌شود. آیا بر روی 20 درصد فعالیت‌هایی که 80 درصد نتایج مورد نظر شما را تولید می‌کنند تمرکز می‌کنید؟

  • نه گفتن را یاد بگیرید.

مهم است که بدانید چه زمانی و چگونه قاطع باشید، و اگر دوستان و یا حتی خانواده درخواستی از شما داشتند اجازه دهید که بدانند اگر با دستیابی به اهدافتان در تضاد باشد، نمی‌توانید در حال حاضر به درخواست آنها رسیدگی کنید.

  • ساعت بهره‌وری خود را پیدا کنید.

اگر صبح‌ها بیشترین بازدهی را دارید، خیلی زود بیدار شوید، یا اگر ترجیح می‌دهید در شب کار کنید تا دیر وقت بیدار بمانید. افراد در ساعت خاصی به بهره‌وری می‌رسند. پربازده‌ترین ساعت خود را بیابید بر روی آن پایبند باشید.

  • به طور منظم استراحت کنید.

مغزمان نیاز به استراحت دارد. کارهای بدون وقفه بیشتر از اینکه فایده داشته باشد، ممکن است ضرر نیز داشته باشد. بعد از یک استراحت دوباره روی کار تمرکز کنید.

  • تمرکز و جلوگیری از حواس‌پرتی، دریافت ایمیل و استفاده از شبکه اجتماعی را محدود کنید.

یکی از اصلی‌ترین عامل حواس‌پرتی استفاده از موبایل و شبکه‌های اجتماعی می‌باشد. پس موقع تمرکز کردن گوشی خود را کنار بگذارید.

  • هدف گذاری کنید. هدف داشتن نشان می‌دهد که شما به کدام سمت می‌روید.

موانع مدیریت زمان چیست

قبل از اینکه موانع مدریت زمان را بشناسیم این سؤالات را از خود بپرسید:

  • چه زمانی بیشترین بازدهی را دارم ( صبح، بعدازظهر، شب)
  • کجا می‌توانم کارهای غیر ضروری را حذف کنم تا زمان بیشتری داشته باشم.
  • آیا وقتم را تلف می‌کنم؟ ( تلویزیون، موبایل و غیره)
  • بهترین استفاده از زمان من در حال حاضر چیست؟

در مدیریت زمان برای همه نمی‌توان نسخه یکسانی داد. آیا می‌شود به همه گفت فقط صبح‌ها می‌توانید برنامه‌ریزی و شروع به کار کنید، و بهره‌وری شما در صبح بالا می‌رود؟ مسلماً نه. نمیشه به همه چنین چیزی گفت. به نظر شما به یک مادری که از نوزاد خود مراقبت می‌کند و طبق معمول شب‌ها هم بیدار است آیا می‌توان گفت که باید صبح‌ها فعالیت خود را شروع کند؟ شما باید ببینید چه زمانی را بیشترین تمرکز را دارید و می‌توانید کارهایتان را با برنامه پیش ببرید. ببینید در چه زمانی بیشترین بهره‌وری را دارید تا بیشترین بهره را از زمان ببرید.

موانع مدیریت زمان چیست

برخی از سارقان متداول زمان

می‌خواهم از موانع مدیریت زمان بگویم اما قبلش این را هم بیان می‌کنم که اشتباه برداشت نکنید. یکی از موانع مدیریت زمان موبایل می‌باشد. خب الان این سؤال برای شما پیش می‌آید که چرا اشتباه برداشت نکنم، موبایل واضح هست که یکی از موانع رایج مدیریت زمان می‌باشد.

برای چه کسی موبایل یک مانع در نظر گرفته می‌شود؟ اگر پشت کنکوری هستید قطعاً یکی از موانع موبایل است ولی اگر یک بازاریاب باشید آن وقت چطور؟ اگر فروشنده باشید و از شبکه اجتماعی مثل اینستا استفاده می‌کنید باز هم موبایل جزء موانع به حساب می‌آید؟ پس بر اساس موقعیت‌های کاری و زندگی این موانع ممکن است متفاوت باشد، برای یک نفر مانع است برای یک نفر فرصت به حساب می‌آید. این شما هستید که تشخیص می‌دهید کدام جزء موانع می‌باشد کدام جزء فرصت.

رسیدیم به اینترنت که یکی از موانع مدیریت زمان است. اینترنت ابزار خوبی برای تحقیقات، پروژه‌ها و یکی از سریع‌ترین ابزارهای ارتباطی است. اما اگر برای موارد غیر ضروری استفاده شود یکی از موانع در مدیریت زمان و به تاخیر انداختن کارها می‌باشد.

سارقان زمان:

  • تعلل
  • عدم برنامه‌ریزی
  • به تعویق انداختن کارها
  • افراد منفی‌نگر
  • جلسات غیرضروری
  • رسانه‌های اجتماعی، تلفن همراه، ایمیل، اینترنت
  • عدم توانایی نه گفتن
  • عدم سازماندهی و بی‌نظمی
  • نگرش بد

چگونه عادت به تعویق انداختن کارها را از خود دور کنیم؟

اگر دقیقاً بدانیم که چه می‌خواهیم و باید انجام دهیم، اما به جای انجام این کار، وقت خود را در گشت‌وگذار در اینترنت، خواندن روزنامه، بازی کردن، درگیر شدن در مشاغل بی‌فایده دیگر تلف می‌کنیم. بدیهی است که هر از گاهی استراحت کوتاه از کار مشکلی ندارد، اما اگر تعویق را ادامه دهیم، در یک چرخه معیوب و ناامیدی گرفتار می‌شویم. اهمال‌کاری نوعی نبرد با زمان است. به تعویق انداختن کارها باعث استرس، نگرانی و اضطراب در مورد اینکه آیا می‌توانیم کارها را به موقع و بادقت انجام دهیم می‌شود.

چند پیشنهاد برای جلوگیری از اهمال‌کاری:

  1. یک پروژه بزرگ را به عناصر کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم کنید.
  2. سعی کنید هر روز سی دقیقه کار با کیفیت انجام دهید.
  3. ابتدا سخت‌ترین قسمت پروژه را انجام دهید.
  4. از شر هر گونه مزاحمت خلاص شوید. اگر حواس‌تان به رایانه یا گوشی پرت می‌شود، هدفون برای خود تهیه کنید و به موسیقی آرام‌بخش گوش دهید.
  5. موفقیت و پیروزی‌های کوچک را جشن بگیرید.
  6. از قانون پارکینسون در مدیریت زمان برای اهمال‌کاری استفاده کنید.
چگونه عادت به تعویق انداختن کارها را از خود دور کنیم
مدیریت زمان و برنامه‌ ریزی

چندین روش وجود دارد که می‌توانند به مدیریت مؤثر زمان کمک کند. در اینجا به چند مورد اشاره می‌کنم.

قانون پارکینسون چیست: این قانون برای افرادی که جزء معطل‌کنندگان در کارها هستند، و آنهایی که تحت فشار به خوبی کار می‌کنند مناسب است. هر چه زمان بیشتری برای انجام کار داشته باشیم، کار زمان بیشتری می‌برد. ضرب‌الاجل‌های نزدیک‌تری را برای انجام وظایف خاص تعیین کنید. طبق قانون پارکینسون هر چه زمان کمتری برای انجام کار داشته باشید، کار زودتر انجام می‌شود. به جای سه ماه، مهلت نوشتن یک مقاله آن را در یک هفته تعیین کنیم. زمان را برای وظایف محدود کنید. فقط بیست دقیقه صبح به خود فرصت دهید تا به ایمیل‌ها پاسخ دهید.

ماتریس آیزنهاور: کسانی که از این ماتریس سود می‌برند آنهایی هستند که در پست‌های رهبری هستند و برای متفکران انتقادی نیز مناسب است. یک لیست وظایف تهیه کنید و آن را به چهار قسمت سازماندهی کنید، و آنها را بر اساس مهم در مقابل غیرمهم و فوری در مقابل غیر فوری مرتب کنید. کارهای فوری آنهایی هستند که احساس می‌کنید باید فوراً انجام دهید. وظایف مهم آنهایی هستند که به اهداف یا ارزش‌های بلند مدت شما کمک می‌کنند. خوب شما روی وظایف فوری و مهم کار کنید، بقیه وظایف را حذف کنید یا محول کنید.

استفان کوز (stephen coves): بر این مبنا استوار است که در عصر اینترنت و تلفن همراه که اطلاعات از هر سو جریان می‌یابد و اولویت‌بندی‌ها بی‌شمار است، دیگر مدیریت زمان نداریم، بلکه مدیریتی در زمان داریم. سپس از خود بپرسیم: در زمان کجا هستیم؟ واضح است که یک مدل جهانی وجود ندارد هر کس ریتم و ویژگی‌های خاص خود را دارد. برخی از مدیران تمایل دارند در استرس بهتر می‌توانند کار کنند و این قفل خلاقیت آنها را باز می‌کنند. بعضی از افراد ترجیح می‌دهند از قبل برنامه‌ریزی کنند.

خواندن این مطالب را به شما پیشنهاد می‌کنم

افزایش خلاقیت/چگونه خلاقیت ایجاد کنیم و آن را افزایش دهیم

تفکر مهندسی چیست و چه تفاوتی با تفکر طراحی دارد

تفکر انتقادی و حل مسئله

حل مسئله چیست/ و چرا اهمیت دارد

مهارت ارتباطی چیست/برقراری ارتباط موثر در محیط کار

نوآوری/ نوآوری چیست

اضافه بار اطلاعات برای کسب و کار

لطفاً در صورت تمایل نظراتتان را به اشتراک بگذارید. با تشکر

منابع برای مطالعه بیشتر:

TIME MANAGEMENT; brian, tracy

UNDERSTANDING THE IMPORTANCE OF TIME MANAGEMENT TO ASSISTANT REGISTRAR’S IN THE REGISTRARS DEPARTMENT OF THE UNIVERSITY OF EDUCATION; ABBAN, KENNETH JULY 2011

Aneta Olejniczak, M.Sc EFFECTIVE TIME MANAGEMENT — SELECTED ISSUES;

https://www.thebalancecareers.com/time-management-techniques-2276138

http://www.blinn.edu/counseling-services/pdf/Time-Mgmt.pdf

افزایش خلاقیت/چگونه خلاقیت ایجاد کنیم و آن را افزایش دهیم

افزایش خلاقیت

افزایش خلاقیت چگونه است؟ چگونه خلاقیت را ایجاد کنیم تا بتوانیم آن را افزایش دهیم؟

داروی پنی‌سیلین، نظریه نسبیت، آیفون محصول ذهن خلاق است. خلاقیت زمانی اتفاق می‌افتد که شخص ایده خلاقانه‌ای داشته باشد، و خلاقیت توانایی تولید، ایجاد یا کشف ایده‌ها، راه‌حل‌ها و امکانات جدید است. چه چیزی به شما کمک می‌کند تا خلاق باشید تا بتوانید خلاقیتتان را افزایش دهید؟ آیا می‌توان خلاقیت را آموزش دید تا بعد بتوان به افزایش خلاقیت فکر کرد؟ برای پاسخ به این سؤالات با من همراه باشید.

فهرست برای خواندن ادامه مطلب:

خلاقیت چیست

قبل از اینکه در مورد افزایش خلاقیت بدانیم ابتدا تعریفی از خلاقیت را بیان می‌کنم. خلاقیت توانایی ایجاد ارتباط بین موضوعات ظاهراً بی‌ارتباط و نامرتبط است.خلاقیت باید آموزش داده شود، به چالش کشیده شود و به طور مداوم روی آن کار شود تا بتوانید مهارت‌های خود را توسعه دهید.

پس خلاقیت نوعی مهارت است و هر کس می‌تواند آن را فرا بگیرد. خلاقیت می‌تواند به صورت تصاعدی و افزایشی باشد که طی گام‌های کوتاه رو به جلو رخ دهد نظیر تحقیقات بلند مدت و دقیق که به اختراع واکسن فلج‌اطفال انجامید. همچنین می‌تواند برعکس با گام‌های بلند و جهشی صورت پذیرد که طی آن بسیاری از حلقه‌ها در زنجیره تکامل مفاهیم با یک تلاش یکباره پشت‌سرهم گذاشته می‌شود.

رید و پتوکز ( reid & petocz, 2004) اشاره می‌کنند که، خلاقیت در رشته‌های مختلف به روش‌های متفاوتی دیده می‌شود: در آموزش به آن نوآوری می‌گویند؛ در تجارت کارآفرینی؛ در ریاضیات گاهی با حل‌مسئله و در موسیقی اجرا یا آهنگسازی برابر می‌شود.

توصیف انسان خلاق از دیدگاه جان وی گاردنر

مبتکری به نام جان وی گاردنر انسان خلاق را این‌گونه توصیف می‌کند: کسی است که باید با ایده مرتب ور برود، به نوعی با آن بازی می‌کند، آن را اندازه‌گیری می‌کند، از ده‌ها زاویه آن را نگاه می‌کند. و برخلاف از ما اصرار ندارد که برای حل یک مشکل فقط یک راه امتحان کند، قادر است جهات خود را تغییر دهد و انرژی‌اش را منتقل کند. همچنین قادر است تسلیم ادراک اولیه خود از یک مشکل شده، و آن را مجدداً تعریف نماید.

توصیف ادم خلاق از دیدگاه جان وی گاردنر

بخاطر داشته باشید ابتدا کار را به نحوی مطالعه کنید، و با آن بازی کنید، از زوایای گوناگون نگاهش کنید، یک راه را امتحان کنید، بعد راه دیگر، بعد دیگری، و، و، و… و همیشه این را به یاد داشته باشید این یک بازی است نه یک جراحی مغز.

پیدا کردن نابغه خلاق پنهان خود

داستان جالبی وجود دارد که چگونه پابلو پیکاسو هنرمند مشهور اسپانیایی، توانایی تولید آثار قابل توجه‌ای را در عرض چند دقیقه ایجاد کرد. یک روزی پیکاسو در حال قدم زدن در بازار بود که زنی او را دید. او هنرمند را متوقف کرد، یک تکه کاغذ بیرون آورد و گفت: آقای پیکاسو من از طرفداران آثار هنری شما هستم. خواهش می‌کنم، می‌توانید یک نقاشی کوچک برای من بکشید؟

پیکاسو لبخند زد و به سرعت یک اثر هنری کوچک اما زیبا روی کاغذ کشید، سپس کاغذ را به او داد و گفت: این یک میلیون دلار خواهد بود.

زن گفت: اما آقای پیکاسو، تنها سی ثانیه طول کشید تا این شاهکار کوچک را بکشید.

پیکاسو گفت: خانم، سی سال طول کشید تا آن شاهکار را در سی ثانیه بکشم. بنابراین او برای تسلط بر هنر خود تلاش کرده است.

چگونه می‌توانید نبوغ خلاق خود را آشکار کنید

همه ما نوعی نابغه خلاق در درون خود داریم، تنها راه آزاد کردن آن کار روی آن است. هیچ علمی به اندازه اینکه خودتان را مجبور به خلق کردن مداوم کنید، قدرت خلاقانه‌تری را آشکار نمی‌کند. برای مارکوس زوساک (نویسنده) این به معنای نوشتن و بازنویسی 200 بار بود. برای شما، ممکن است به معنای خواندن یک آهنگ بارها بارها باشد تا زمانی که درست به نظر برسد، یا برنامه‌نویسی یک نرم‌افزار تا زمانی که تمام اشکالات بر طرف شود، یا مراقب مشتریانی باشید که به آن خدمات می‌دهید تا زمانی که آنها را بهتر از خودتان بشناسید.

شما می‌توانید هر شغلی را به یک اثر هنری تبدیل کنید، اگر انرژی مناسبی برای آن بگذارید. این را هم بدانید که نابغه‌های خلاق ایده‌های عالی را ارائه می‌دهند آن‌ها سخت در آن ایده کار می‌کنند.

عوامل موثر بر خلاقیت

آیا برای افزایش خلاقیت بهتر نیست بدانیم چه عواملی بر خلاقیت مؤثر است. حداقل دو روش متفاوت برای تفکر وجود دارد:

  • تفکر همگرا و واگرا

تفکر همگرا که بازتولید داده‌های موجود و انطباق پاسخ‌های قدیمی به موقعیت‌های جدید به شیوه‌ای کم‌وبیش منطقی تاکید دارد، و واگرا که با انعطاف و اصالت در تولید ایده‌های جدید مشخص می‌شود.

در نتیجه تفکر همگرا با باز تولید مفاهیم شناخته شده و پذیرش پاسخ‌های شناخته شده به موقعیت‌های جدید مشخص می‌شود. از سوی دیگر تفکر واگرا شامل انعطاف‌پذیری و اصالت است و اساساً با تولید تعداد زیادی ایده جدید سروکار دارد.

  • عوامل محیطی

کارشناسان خلاقیت بارها بر اهمیت کشف مشکلات و راه‌حل‌ها تأکید می‌کنند. ایده‌های اصلی را باید فعالانه جستجو کرد. جو و محیط هر دو دست‌به‌دست می‌دهند تا بر سطوح خلاقیت فرد تأثیر بگذارند. خلاقیت در موقعیت‌های مختلف ظاهر می‌شود، برخی محیط‌ها برای فرآیند خلاقیت مساعدتر هستند.

ارنست ویل معتقد است که یکی از مهم‌ترین راه‌های شکوفایی خلاقیت، ایجاد فضایی محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است. ایشان ایجاد فضای خلاقانه و نوآورانه را مهم‌ترین عامل برای معرفی ایده‌های جدید می‌داند. محیط می‌تواند افراد را برای تفکر خلاق ترغیب کند. فضایی که بتواند کاربر را به حرکت و کشف فضا تشویق کند، و حس کنجکاوی او را برانگیزد، می‌تواند در ارتقا خلاقیت مؤثر باشد.

چگونه خلاقیت ایجاد کنیم

برای افزایش خلاقیت ابتدا باید خلاقیت را ایجاد کرد پس هر روز با یک کار خلاقانه کوچک تمرین کنید. طراحی کنید، نقاشی یا درگیر سایر سرگرمی‌های خلاقانه باشید، ولی تسلیم نشوید، و به مرور زمان متوجه خواهید شد که تفکر خلاق برای شما آسان‌تر می‌شود. ورزش را جزء روال روزانه خود قرار دهید، ورزش کردن می‌تواند به کاهش استرس، خواب بهتر و خلاقیت بیشتر کمک می‌کند.

سعی کنید سؤالات بیشتری بپرسید حتی اگه احمقانه به نظر برسد. این استراتژی به شما کمک خواهد کرد تا برای یادگیری اطلاعات بیشتری کسب می‌کنید، و یادگیری بیشتر منجر به ایده‌های بدیع‌تری می‌شود و پتانسیل خلاقیت بیشتری به شما می‌دهد.

  • از هر ایده‌ای استقبال کنید، بدون توجه به این که چقدر ایده خوبی است. هر چه باشد باعث جرقه خوردن ایده‌های دیگری در ذهن شما یا دیگری می‌شود.
  • از انتقاد سریع از ایده‌ها بپرهیزید. همیشه از فهم درست ایده دیگران مطمئن شوید.
  • از شوخی کردن و رفتار بچه‌گانه نترسید رفتاری مثل آرزو کردن، تخیل داشتن، ذهن بازی‌گوش داشتن و…
  • فراموش نکنید که دیگران مسائل و مشکلات را به شیوه‌ای متفاوت از شما درک می‌کنند. این را به عنوان یک مزیت در نظر بگیرید. این که می‌توانید به مسائل از زاویه دیگری نگاه کنید.
  • هیمشه یک اشتباه یا شکست را به عنوان فرصتی برای آموختن ببینید نه به عنوان خطا. اگر آن را فراموش کنید همواره امکان تکرار شدنش وجود خواهد داشت.

4راه بهبود تفکر خلاق

بهتر نیست برای افزایش خلاقیت به بهود تفکر خلاق فکر کنید، پس 4 راه برای بهبود فکر خلاق و مهارت‌های نوآوری وجود دارد.

2 راه بهبود تفکر خلاق:

  • سه اگر خود را بسازید؛

استیو جابز با ایده گوشی هوشمند شروع نکرده او فقط یک تلفن همراه موجود را گرفت و یک سؤال بسیار ساده پرسید: چگونه می‌توانم آن را بهبود دهم تا آن را بهتر کنم یا بهترین؟

تفکر خلاق را حول سه اگر بسازید:

  1. اگر آن را تغییر دهیم چه اتفاقی می‌افتد ( سیستم/ رابطه عاطفی و غیره)
  2. بنابراین اگر بخواهیم 10 سال دیگر از آن استفاده کنم، چه چیزی را در مورد این شی تغییر یا بهبود می‌دهم؟
  3. اگر یک میلیون دلار سرمایه‌گذاری برای بهبود آن داشته باشم چه‌کار می‌کنم؟

این سؤالات می‌توانند به ابزارهای قدرتمندی تبدیل شوند که می‌توانند به شما کمک کنند متفاوت فکر کنید. برای مثال دوچرخه‌ای را تصور کنید، درباره‌اش فکر کنید و سؤالات سه اگر را بپرسید، تا بتوانید به یک ایده جدید برسید، شروع کنید به بحث و طوفان‌فکری تا ایده‌های خلاقانه جدید را ارائه دهید.

  • رویا دیدن را تمرین کنید

به طور منظم تخیل خود را تمرین دهید، قدرت مشاهده و رویاپردازی خود را، بزرگ یا کوچک، تمرین کنید. هر کاری که انجام می‌دهید، چه کار باشد چه اوقات فراغت تمرین کنید که برای هر چیزی که می‌بینید یا تصور می‌کنید وقت خود را با استفاده از فرمول ( سه اگر) بگذراید. این به شما کمک می‌کند تا عادت کنید در ذهن خود فضایی برای رویاپردازی ایجاد کنید – برای تفکر خلاق و نوآوری ضروری است.

2 راه بعدی بهبود تفکر خلاق

  • برای تفکر خلاق منسجم وقت بگذارید

هر کتابی در مورد خلاقیت بر اهمیت اختصاص دادن زمان مشخص برای تفکر خلاق و نوآوری تأکید می‌کند. به عنوان مثال، گوگل از تیم‌های خود می‌خواهد که حداقل 20 درصد از زمان خود را به تفکر خلاق یا پروژه‌های جدید اختصاص دهند.

  • یاد بگیرید که ایده‌های خود را مطرح کنید

شاید این را شنیده‌اید که: من اول این ایده را داشتم، یا من اخیراً چنین چیزی را پیشنهاد کردم و کسی به من گوش نداد. احتمالاً شما ایده فوق‌العاده‌ای داشته‌اید، اما به اندازه کافی واضح و هیجان‌انگیز، خود آن را بیان نکرده‌اید که توجه مردم را جلب کنید، یا به دیگران کمک کنید ماهیت نوآوری یا پروژه شما را درک کنند. یکی از مهم‌ترین مهارت‌های نوآوری، توانایی ارائه توضیحات بسیار کوتاه و واضح از یک ایده جدید است و ارائه یک ارائه کوتاه، و مانند هر مهارت دیگر، توانایی بیان به این روش تنها با تمرین زیاد بدست می‌آید.

موانع خلاقیت

موانعی بر خلاقیت وجود دارد که مهم‌ترین آنها عبارتنداز:

  • عدم اعتمادبه‌نفس
  • ترس از انتقاد و شکست
  • تمایل به ثبات
  • عدم تمرکز ذهنی

چگونه خلاقیتمان را افزایش دهیم

می‌خواهیم جواب این سؤال را بدانیم، چگونه خلاقیت را افزایش دهیم؟ چند راه وجود دارد که می‌توانیم خلاقیتمان را افزایش دهیم. 12 مورد را برای شما بازگو می‌کنم.

تخیل خود را برای کشف مشکلات آموزش دهید

خلاقیت مؤلفه‌های زیادی دارد و نیازمند مراحل زیادی است که اولین آن تخیل است. اگرچه این به معنای توانایی رؤیاپردازی روزانه نیست. تخیل یک مهارت بسیار کاربردی است که هر کسی می‌تواند با تمرینات منظم آن را توسعه دهد.

کار سخت مهم است

در بیشتر موقعیت‌ها، خلاقیت از کار سخت ناشی می‌شود، در حین کار روی پروژه خود نظم و انضباط خود را حفظ کنید.

همیشه از خود بپرسید آیا ایده شما نوآورانه است

همه ایده‌ها پروژه خلاقانه نیستند، بنابراین مهم است از خود بپرسید که آیا ایده شما از زاویه جدید یا با هر زاویه جدیدی به مشکل نزدیک می‌شوید. استیو جابز گوشی هوشمند اختراع نکرد، اما با اختراع هزاران نوآوری کوچک افزایشی این مفهوم را کاملاً متحول کرد.

به کار خودت فکر کن

پس از پایان پروژه یا ارائه زمانی را اختصاص دهید تا به تنهایی یا با تیم خود بنشینید و مفیدترین مهارت‌های خلاقانه‌ای را که آموخته‌اید شناسایی کنید. با ارزیابی کل فرآیند، برای رؤیارویی با چالش بعدی خود با روشی خلاقانه بهتر آماده خواهید شد.

افزایش خلاقیت

سعی کنید اطراف شما را افراد خلاق احاطه کند

با داشتن دوستان مثبت و خلاق، می‌توانید از دیگرانی که برای ایده‌هایشان ارزش قائل هستید، بازخورد دریافت کنید. شما به راحتی می‌توانید با رد کردن ایده‌های یکدیگر، ایده‌های جدید دریافت کنید. اگر شخصاً افرادی برای این کار ندارید، با افرادی باشید که به صورت آنلاین با آن‌ها ارتباط بگیرید.

برای الهام گرفتن به دنبال منابع بیرونی باشید

کتاب بخوانید، فیلم تماشا کنید تا ایده‌هایی را دریافت کنید، که خلاقیت را در شما الهام می‌بخشد. موسیقی پخش کنید که شما را در وضعیت ذهنی مناسب قرار دهد تا خلاقیت خود را در جریان نگه دارید.

یک برنامه منظم برای زمان خلاقیت خود تنظیم کنید

تشخیص دهید چه زمانی در روز بیشترین انرژی را دارید و برنامه خود را در آن زمان تنظیم کنید. در طول زمان خلاقیت، کار دیگری انجام ندهید، زمان خلاقیت فقط برای خلق کردن است. منتظر ظاهر شدن الهام به صورت جادویی نباشید فقط انجامش بده!

برای ماه شوت کنید؛ اهداف بالایی را تعیین کنید

اهداف عالی برای دستیابی برای خود تعیین کنید. حتی اگر به ماه نرسیدید، به سطح بسیار بالاتری از آنچه در ابتدا هدفتان بوده است، دست خواهید یافت.

چگونه خلاقیتمان را افزایش دهیم

چرت بزنید

احساس خستگی می‌کنید، چند دقیقه چرت بزنید، و استراحت کنید.

چگونه خلاقیت را افزایش دهیم

همیشه یک دفترچه یادداشت همراه خود داشته باشید

هر وقت ایده‌ای به ذهنتان رسید، آن را در دفترچه یادداشت خود را بنویسید یا بکشید. فراموش کردن ایده‌ها آسان است، با نوشتن آن، دیگر هرگز ایده را فراموش نخواهید کرد.

کاری را انجام دهید که شما را برای انجام آن هیجان‌زده می‌کند

روی پروژه‌هایی کار کنید که شخصاً شما را هیجان‌زده می‌کند. اشتیاق در کارتان ظاهر می‌شود و این اشتیاق باعث می‌شود تا شما به کارتان ادامه می‌دهید.

خودتان را خیلی جدی نگیرید

با پروژه‌های خود به عنوان آزمایش‌های سرگرم کننده رفتار کنید. رها کن و فقط با جریان برو. زیاد به پروژه‌های خود وابسته نشوید؛ اگر چیزی درست نمی‌شود، خوب است آن را تغییر دهید، یا از بین ببرید.

خواندن این مطالب ممکن است برای شما جالب باشد

تفکر انتقادی و حل مسئله

تفکر مهندسی چیست و چه تفاوتی با تفکر طراحی دارد

حل مسئله چیست/ و چرا اهمیت دارد

نوآوری/ نوآوری چیست

با تشکر از شما برای خواندن این مطلب، لطفاً نظراتتان را برایم بنویسید.

منابع برای مطالعه بیشتر:

https://jamesclear.com/wp-content/uploads/2014/10/creativity-v1.pdf

https://eric.ed.gov/?id=EJ1055657

https://jamesclear.com/wp-content/uploads/2014/10/creativity-v1.pdf

https://www.researchgate.net/publication/325537015_How_to_Improve_Your_Creativity

https://sciarena.com/storage/models/article/dCXGRdp2yk2CkCZ3XH9hA7cSfTeM3FqvSgDkJVyz7NCUyfcQ4fUlGs9hG1GT/investigating-physical-environment-factors-affecting-creativity-in-the-process-of-formation-of-an-.pdf

تفکر انتقادی و حل مسئله

تفکر انتقادی چیست - حل مسئله و تفکر نقادانه

تفکر انتقادی چیست و چه فوایدی دارد؟ چگونه از تفکر انتقادی در حل مسئله استفاده کنیم؟

تفکر انتقادی، هنر تحلیل و ارزش‌گذاری اندیشیدن با هدف ارتقا دادن آن است. تفکر انتقادی موضوع جمع‌آوری اطلاعات نیست. فردی که حافظه خوبی دارد و حقایق زیادی را می‌داند، لزوماً در تفکر انتقادی خوب نیست. یک متفکر انتقادی می‌تواند از آنچه که می‌داند، پیامدهایی را استنباط کند و می‌داند چگونه از اطلاعات برای حل مشکلات استفاده کند، و به دنبال منابع اطلاعاتی مناسب برای اطلاع‌رسانی خود باشد.

به نظر شما تفکر انتقادی چیست؟ و چگونه نقادانه می‌توانیم فکر کنیم؟ اگر شما یک کارفرما، وکیل یا حتی لوله‌کش ساختمان هستید نیاز به تفکر انتقادی دارید. شاید با خود بگویید چرا در این مشاغل نیاز به تفکر انتقادی است. پس با من همراه باشید تا هم پاسخ سؤالات را دریافت کنید، و هم اطلاعات بیشتری را کسب کنید.

فهرست مطالب:

تفکر انتقادی چیست

قبل از اینکه بگویم تفکر انتقادی چیست، ابتدا با یک تمرین از کتاب دیوید تی. مور که در مورد تفکر انتقادی و تحلیل هوشمندی، است خودتان را محک بزنید.

دیوید مور در کتابش بیان می‌کند که، تفکر انتقادی چیست: تفکر انتقادی به عنوان تمرینی از مهارت و روش کار، به نگرش یا مجموعه‌ای از نگرش‌ها مرتبط است: نگرش به معنای روشی برای تفکر و واکنش نشان دادن است.

خب تمرین شما این است: شما قبل از اینکه مقاله‌ای را بخوانید اگر به تیتر نگاه کنید چه واکنشی را نشان می‌دهید؟ آیا هیجان‌زده می‌شوید یا اینکه سریع می‌گویید دروغ است. پس نگرش شما نسبت به این تیتر خبر چیست؟ تیتر خبر چنین است: برادران رایت اولین کسانی نیستند که پرواز می‌کنند. عجله نکنید، خوب فکر کنید. قبل از اینکه تحلیل نویسنده را بیان کنم تعریفی از تفکر انتقادی را بازگو می‌نمایم.

تفکر انتقادی چیست

نگاه انتقادی به تیتر خبر (برادران رایت اولین کسانی نیستند که پرواز می کنند)

تیتر خبر این بود: برادران رایت اولین کسانی نیستند که پرواز می‌کنند. اگر به تیتر خبر نگاه کرده، اما هنوز مقاله را نخوانده باشید؛ چه واکنشی را نشان خواهید داد؟ آیا معتقدید روزنامه نباید آن را منتشر می‌کرد؛ زیرا این جمله درست نبوده است؟ هنوز شما آن را باور نکرده‌اید؛ چون مدت مدیدی است این واقعیت تاریخی که ویلبر و ارویل رایت نخستین بار پرواز کردند پذیرفته شده است؟

آیا به این موضوع دیدگاه بدبینانه دارید و معتقدید که روزنامه‌نگاران این ادعاهای غلط یا درست را مطرح می‌کنند تا فروش داشته باشند؟ چنین واکنش‌هایی در میان مخاطبان معمول است. آن‌ها نگاه انتقادی ندارند؛ یا مطیعانه می‌پذیرند یا خیلی زود آن را پس می‌زنند. تمامی این‌ها یک ذهن بسته به پرسش نهان در تیتر خبر را نشان می‌دهند.

تفکر انتقادی باید همیشه:

  • منصفانه و روشنفکرانه؛
  • فعال و آگاهانه؛
  • دیرباور؛ و
  • مستقل باشد.

شاید شما هیچ واکنشی نسبت به این تیتر خبر نشان نداده باشید، یا با خود بگویید این خبر دروغ است یا برای فروش بیشتر چنین تیتری استفاده کرده‌اند. به نظرتان چگونه این سؤالات در ذهن به وجود می‌آیند؟ حال چه نوع سؤالی مناسب است و در چه زمینه‌ای می‌خواهید از آن استفاده کنید؟ چه نوع سؤالی؟

  • طراحی سؤالی که برای درک مطلب مناسب است؛
  • یا اینکه به کاربرد دانش کمک می‌کند؛
  • یا سؤالی که به دنبال تجزیه‌وتحلیل هستند؛
  • سؤالاتی که به دنبال ارزیابی و یا در جست‌و‌جوی کمک به ترکیب و تلفیق اطلاعات می‌باشند.

ممکن است با خود بپرسید، چگونه سؤال مناسب طراحی کنیم؟

راهنمای ساده برای طراحی سؤالات مناسب

برای اینکه سؤالاتی که به شما در دستیابی به اطلاعات مربوط کمک کند، قبل از آن باید مطمئن باشید که می‌خواهید با آن اطلاعات چه کاری را انجام دهید. برای اینکه بتوانید به طور مؤثر این کار را انجام دهید باید:

  • آنچه را که قبلاً در رابطه با اوضاع موجود می‌دانید، دوباره بکار ببرید؛
  • سعی کنید واقعیت‌ها و اصطلاحات مربوطه را بخاطر بسپارید؛
  • ایده‌های مربوطه را که قبلاً دارید بشمارید؛
  • پاسخ‌هایی را که قبلاً دریافت کرده‌اید را بنویسید هنگامی که این کار کردید، می‌توانید مطمئن باشید که آنچه می‌خواهید برای پیدا کردن وجود داشته باشد، تازه و مفید باشد.

چارچوب سؤالات به منظور جلب دانش، شامل:

  • اسم این یا آن چیز چیست؟
  • چگونه چنین چیزی را طبقه‌بندی می‌کنید؟
  • با چه هدفی این کار را انجام می‌دهید؟
  • چگونه آن اتفاق را توضیح می‌دهید؟
  • چه زمانی این یا آن پدیده ظاهر می‌شود؟

زمانی که شما سوال می‌پرسید

سؤالات در تفکر انتقادی چه کاربردی دارد؟ آیا شما سؤالات را برای انجام تحقیقات مشخص شده برای خودتان مطرح می‌کنید، یا برای کسب اطلاعات جدید آنها را برای افراد دیگر مطرح می‌کنید.

زمانی که شما سؤال می‌پرسید

سؤالات شما باید در تلفیق اطلاعات موجود قابل استفاده به شما کمک کند بر این اساس، دارای اهمیت است. شما باید به سؤال کردن به عنوان ابزاری برای تفکر انتقادی نگاه کنید که در آخر شما بتوانید موقعیت‌های مختلفی را که مشابه با آنچه که ارزیابی کرده‌اید را درک کنید.

تفکر نقادانه و حل مسئله

ریچارد پل و لیندا الدر در کتاب مفهوم‌ها و ابزارهای تفکر نقادانه می‌گویند: کسانی که تفکر نقادانه دارند به هنگام اندیشیدن، عملکرد متفاوت با دیگران دارند. مسئله و پرسش‌های حیاتی مطرح می‌کنند، و آنها را به وضوح و دقت صورت‌بندی می‌کنند. برخی از این ویژگی‌های عملکرد آنها را بیان می‌کنم.

تفکر نقادانه و حل مسئله

کسی که در تفکر نقادانه تبحر دارد:

  • مسئله‌ها و پرسش‌های حیاتی مطرح می‌کند، و آنها را با وضوح و دقت صورت‌بندی می‌کند؛
  • اطلاعات ربط‌دار را گردآوری و ارزیابی می‌کند و از مفهوم‌های انتزاعی برای تفسیر کارآمد آنها استفاده می‌کند؛
  • به نتیجه‌ها و راه‌حل‌های مستدل می‌رسد و آنها را با ملاک‌ها و سنجه‌های (استانداردهای) مربوط می‌آزماید؛
  • با ذهن باز، در چارچوب نظام‌های فکری گوناگون می‌اندیشد و ، در صورت نیاز، پیش‌فرض‌ها، لازمه‌ها، و پیامدهای عملی آنها بازشناسی و ارزیابی می‌کند، برای یافتن راه‌حل برای مسئله‌های پیچیده، به نحوه کارآمد با دیگران دادوستد فکری می‌کند.

استفاده از تفکر انتقادی برای حل مسئله در محیط کار

چرا کارفرمایان برای مهارت‌های تفکر انتقادی ارزش قائل هستند؟ کارفرمایان کاندیدهای شغلی می‌خواهند که بتوانند موقعیت را با استفاده از تفکر منطقی ارزیابی کنند و بهترین راه‌حل را ارائه دهند. به عنوان نمونه، یک مدیر فرم‌های بازخورد مشتری را تجزیه‌وتحلیل می‌کند و از این اطلاعات برای ایجاد یک جلسه آموزش خدمات مشتری برای کارمندان استفاده می‌کند، یا حتی یک لوله‌کش موادی را که به بهترین وجه برای یک کار خاص مناسب هستند، ارزیابی می‌کند.

مراحلی که هنگام استفاده از تفکر انتقادی برای حل مسئله در محل کار استفاده می‌کنید:

  • مشکل را شناسایی می‌کنید؛
  • استنباط‌هایی در مورد اینکه چرا مشکل وجود دارد و چگونه می‌توان آن را حل کرد، ایجاد کنید؛
  • جمع‌آوری اطلاعات یا داده‌ها در مورد موضوع تحقیق؛
  • داده‌ها و یافته‌ها را سازماندهی و مرتب کنید؛
  • توسعه و اجرای راه‌حل‌ها؛
  • تجزیه‌وتحلیل کنید که کدام راه‌حل مفید است یا مفید نیست؛
  • راه‌های بهبود راه‌حل را شناسایی کنید؛
  • تفکر انتقادی قوی تنها براساس زمینه و حقایق جمع‌آوری شده پس از انجام تحقیقات کامل و بی‌طرفانه، مسئله را تحلیل می‌کند. این بدان معناست که مشکل را بدون اجازه دادن تعصب، احساسات یا فرضیات شخصی که بر نحوه تفکر شما تاثیر بگذارد، تجزیه‌وتحلیل کنید. پس در نتیجه عینی بودن بخش اساسی تفکر انتقادی است.

فواید تفکر نقادانه

تفکر انتقادی ذهن شما را در مسیر دست‌یابی به نتایج دلخواه راهنمایی می‌کند. شما می‌توانید با ساده‌تر کردن تفکرات، احساسات خود را تحت فرمان و کنترل خود قرار دهید. زمانی که شما به شکل انتقادی به مسأله‌ای فکر می‌کنید، به ندرت احساس اضطراب می‌کنید، زیرا احساس می‌کنید که کاملاً می‌توانید آن موقعیت و شرایط را کنترل کنید.

چگونه متوجه خواهیم شد که مهارت‌های تفکر انتقادی را بدست آورده‌ایم؟

یک سری نشانه‌ها و علامت‌هایی وجود دارد که متوجه خواهید شد که شما مهارت تفکر انتقادی را در خود ایجاد کرده و آنها را گسترش داده‌اید.

  1. شما به راحتی مسائل را از منظرهای مختلف و نه فقط از دیدگاه خودتان ارزیابی می‌کنید.
  2. وقتی دیگران در حال گفتن مطلبی از نقطه‌نظر و نگاه خودشان هستند، شما ذهن خود را کاملاً باز می‌کنید.
  3. شما می‌توانید شواهد، یافته‌ها و توضیحات جدید را پس از اینکه ارزیابی عمیقی در مورد آنها به عمل آورده‌اید، بپذیرید.
  4. به این موضوع فکر خواهید کرد که اطلاعات قبلاً دریافت شده را مجددا ارزیابی کنید.
  5. شما تعصبات شخصی خود را نادیده می‌گیرید.
  6. ذهن خود را برای یافتن گزینه‌های مختلف باز می‌گزارید.
  7. شما تسلیم وسوسه‌ی نتیجه‌گیری‌ها و داوری‌های عجولانه نمی‌شوید.

تاریخچه تفکر انتقادی

تفکر انتقادی از پرسشگری سقراط شروع شد.سقراط بیان می‌کند که، جهت گنجاندن ایده‌های درون اندیشه‌مان به عنوان یک باور، راه پیشرو انجام کاوش عمیق به همراه پرسش‌های صریح درباره موضوع است. سقراط برکنار گذاشتن ایده‌هایی تأکید داشت که توضیحی منطقی ارائه نمی‌کردند، هر چند مورد علاقه افراد بودند یا برای به آرامش رساندن افرادی استفاده می‌شدند که در پی راهی رو به جلو بودند. مردم مجذوب کیفیت خودخواهانه نامطلوبی بودند که باعث می‌شد انتخاب‌های نادرست داشته باشند.

سقراط در حین تجزیه‌وتحلیل، پیامدهای کامل ایده‌های ابراز شده و اقدامات همراه با آنها را ترسیم نمود. در نتیجه پرسشگری سقراط به مبنایی برای دستور کار تفکر انتقادی مبدل شد. در ادماه مسیر تاریخی تفکر انتقادی، جانشینان سقراط، افلاطون و ارسطو قرار دارند.

تاریخچه تفکر انتقادی

تفکر انتقادی در طی عصر تاریکی به دلیل کارها و آموزه‌های نویسندگان و فیلسوفان برجسته ادامه یافت. برجسته‌ترین آنها سنت توماس آکوئینی بود. اثر وی با نام « جامع الهیات » اثری عمیق بر ادبیات و فلسفه غرب گذاشت. این اثر، با پیروی از روند تفکر انتقادی، آموزه‌های کلیسا را مطرح می‌کند و به تفصیل تمامی نکات موجود در خداشناسی مسیحی را توضیح می‌دهد.

و اما سر فرانسیس بیکن، در انگلستان زندگی می‌کرد. کتاب وی، « پیشرفت یادگیری »، خوانندگان را در انجام مطالعات تجربی درباره جهان تشویق می‌کند. افراد این کتاب را بسیار مدرن می‌دانند زیرا حامل ایده‌هایی است که امروز استفاده می‌کنیم، این کتاب، که توضیح می‌دهد ذهن نمی‌تواند بدون حمایت سایر افراد جامعه وجود داشته باشد، پیشگام تمام متون درباره تفکر انتقادی است.

خواندن این مطالب را به شما پیشنهاد می‌کنم

حل مسئله چیست/ و چرا اهمیت دارد

تفکر مهندسی چیست و چه تفاوتی با تفکر طراحی دارد

با تشکر از شما برای خواندن این مطلب، مشتاقانه منتظرم تا نظرتان را برایم بگویید.

منابع برای مطالعات بیشتر:

تی . مور، دیوید. تفکر انتقادی و تحلیل هوشمندی، تهران: دانشکده پژوهشگاه عالی دفاع ملی و تحقیقات راهبردی

باترورث، جان؛ ثوایتز، کئوف. مهارت‌های اندیشیدن؛ تفکر انتقادی و حل مسئله، تهران: دانشکده پژوهشگاه عالی دفاع ملی و تحقیقات راهبردی

بردلی، سیمون؛ پرایس، نیکول. تفکر انتقادی، کرج: آذرگان،1399.

پل، ریچارد؛ الدر،لیندا. مفهوم‌ها و ابزارهای تفکر نقادانه، نشر نو.

.Teaching Critical Thinking Skills In Higher Education: A Review Of The Literature.

Linda S. Behar-Horenstein, University of Florida, USA Lian Niu, University of Florida, USA

?Design Thinking vs. Systems Thinking for Engineering Desine:Whats the Difference

Melissa T. Greene Richard Gonzalez Panos Y. Papalambros Anna-Maria McGowan

تفکر مهندسی چیست و چه تفاوتی با تفکر طراحی دارد

تفکر مهندسی چیست

چرا تفکر مهندسی؟ و چرا تفکر طراحی؟

چه تفاوتی بین تفکر مهندسی و تفکر طراحی است و آیا اینکه در کسب و کار مفید هستند؟

یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی که یک مهندس ارائه می‌دهد حل یک مسئله است. وقتی کارفرما یک مهندس را استخدام می‌کند، برای دو چیز به آن مهندس پول می‌دهد: تخصص فنی و توانایی حل مشکلات. در عصری که نوآوری کلید موفقیت و رشد کسب و کار است، پس در این عصر احتمالاً با اصطلاح تفکر طراحی برخورد کرده‌اید. انشتین می‌گوید، ما نمی‌توانیم مشکلات را با استفاده از همان تفکری که در زمان ایجاد آنها استفاده می‌کردیم حل کنیم. این مطلب شما را با روش‌های اساسی تفکر مهندسی و روش‌های خلاقانه حل مسئله آشنا می‌کند، و در ادامه هم با تفکر طراحی و تفاوت آن با تفکر مهندسی و اینکه چرا در کسب و کار مفید می‌باشد بیشتر آشنا می‌شوید.

آماده استفاده از قدرت تفکر مهندسی و تفکر طراحی هستید؟ پس بزن بریم.

فهرست مطالب:

تفکر مهندسی چیست

روشی از تفکر است که فرآیند حل مسئله/طراحی را با مهارت زندگی ترکیب می‌کند که تعامل با دیگران را در غالب یک تیم تقویت می‌کند. تفکر مهندسی همچنین به معنای دیدن مشکلات به عنوان فرصت و سرگرمی در حل آن مشکلات است، و با این درک آغاز می‌شود، که همه مشکلات فرصت هستند.

رابطه تفکر مهندسی و حل مسئله

طراحی مهندسی فرآیند خلاقانه شناسایی نیازها و سپس ابداع راه‌حلی برای آن نیازها است. این راه‌حل ممکن است یک محصول، تکنیک، ساختار، پروژه، روش یا بسیار از موارد دیگر باشد.اما حل مسئله فرآیند تعیین بهترین اقدام ممکن برای انجام در یک موقعیت معین است. ماهیت مسائلی که مهندسان باید حل کنند بین شاخه‌های مختلف مهندسی متفاوت است. چند مورد از مراحلی که برای حل مسئله مهندسی مورد استفاده قرار می‌گیرد، بیان شده است، و ممکن است در بسیاری از موارد یک یا چند نمونه مورد استفاده قرار گیرد.

  1. شناسایی مشکل
  2. جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز
  3. غلبه بر موانع تفکر خلاق
  4. حرکت از ایده‌ها به طرح‌های اولیه (از جمله مدل‌سازی)
  5. ارزیابی و انتخاب راه‌حل ترجیحی
  6. تهیه گزارش‌ها، طرح‌ها و مشخصات(برنامه‌ریزی پروژه)
  7. اجرای طرح (اجرای پروژه)

1- شناسایی مشکل

در تفکر مهندسی ارزیابی نیازها یا شناسایی مشکل گام بسیار مهمی در یافتن راه حل است. تعریف نادرست از مشکل باعث اتلاف وقت مهندس یا رسیدن به راه‌حل نادرست می‌شود. مهم است که نیازهای بیان شده نیاز واقعی باشد. مشکل و نیازها باید تا حد امکان با عبارت عینی و خاص بیان شود، و همچنین باید مراقب باشید که مشکل را بی‌جهت محدود نکنید. محدودیت‌های بیش از حد ممکن است راه حل را بسیار دشوار یا غیر ممکن کند.

2- جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز

در تفکر مهندسی پس از تعریف مشکل، یک مهندس شروع به جمع‌آوری تمام اطلاعات و داده‌های لازم برای حل مشکل می‌کند. این می‌تواند اندازه‌گیری‌های فیزیکی، نقشه‌ها، نتایج آزمایش‌های آزمایشگاهی، پتنت‌ها، نتایج نظرسنجی یا هر اطلاعات می‌تواند باشد.

جست‌وجوی راه‌ حل خلاقانه

رایت (wright) تکنیک‌هایی را پیشنهاد می‌کند که به یک گروه یا فرد در دستیابی به راه‌ حل خلاقانه کمک می‌کند. این راه حل عبارتنداز:

  • طوفان فکری
  • چک‌لیست
  • فهرست ویژگی‌ها
  • تکنیک رابطه اجباری
  • دیدگاه متفاوت

طوفان فکری

در تفکر مهندسی یکی از تکنیک‌های محبوب برای حل مسئله گروهی، طوفان فکری است. به طور معمول، یک جلسه طوفان‌ فکری می‌تواند شامل 6 تا 12 نفر باشد که به طور خودجوش ایده‌های طراحی شده برای حل یک مشکل خاص را معرفی می‌کنند. در این جلسات تمام ایده‌ها، ازجمله آن‌هایی که کاملاً غیرعلمی به نظر می‌رسند، ضبط می‌شود.

در طول جلسات ایده‌پردازی اجازه قضاوت یا ارزیابی ایده‌ها را ندهید. این مهم است که تا حد امکان ایده‌های بیشتری تولید کنید، پس از اتمام جلسه ایده‌ها را ارزیابی کنید. شما هم می‌توانید از تکنیک طوفان فکری بدون اینکه گروهی داشته باشید استفاده کنید. اگه جزء افرادی باشید که صحبت کردن در یک جمع گروهی برای شما مشکل است، یا وقتی که منتظر هستید تا هم‌گروهی شما ایده خود را مطرح می‌کند شما هم ایده خود را فراموش می‌کنید، بنابراین بهتر است که طوفان فکری را به صورت تنهایی انجام دهید، تا ایده‌های متنوع‌تری به فکرتان برسد.

چک‌لیست‌ها

یکی از ساده‌ترین روش برای ایده‌های جدید در تفکر مهندسی، تهیه «چک‌لیست» است. چک‌لیست‌ها کاربر را تشویق می‌کند تا نقاط مختلف، حوزه‌ها و امکانات طراحی را بررسی کند.

به عنوان مثال: برای بهبود یک دستگاه ممکن است چک‌لیستی مانند این بخواهید.

راه‌‌حل‌هایی که دستگاه را تغییر دهد.

راه‌هایی که می‌تواند دستگاه را بزرگ کرد.

راه‌حل‌هایی که می‌توان دستگاه را کاهش داد.

روشی که می‌توان دستگاه را مورد استفاده دیگر قرار داد.

فهرست‌بندی ویژگی‌ها

با روش فهرست‌بندی ویژگی‌ها، شما می‌توانید تمام ویژگی‌های یک محصول یا ایده را فهرست کنید. بنابراین برای هر ویژگی، ایده‌هایی را که در مورد چگونگی تغییر هر یک از این ویژگی‌ها است را فهرست کنید. مثل طوفان فکری، همه ایده‌ها بدون توجه به عملی بودن یا نبودن فهرست می‌شوند، و پس از فهرست شدن همه ایده‌ها، هر ایده را ارزیابی کنید تا بهبودهای احتمالی را که می‌توان در طراحی محصول ایجاد کرد، آشکار شود.

3- غلبه بر موانع در مسیر تفکر خلاق

در اینجا برخی از اقدامات و نگرش‌های خاصی که وجود دارد که می‌توان برای غلبه بر موانع بر سر راه تفکر خلاق به کار برد، اشاره کرد.

1- از ایجاد محدودیت‌های غیرضروری برای مشکل در هر حالت خودداری کنید.

2- جست‌وجوی راه‌های مختلف برای مشاهده مشکل و اجتناب از باورهای پیش‌فرض و تفکر کلیشه‌ای

3- تشخیص دهید که راه‌های غیرمهندسی برای مشکلات وجود دارد. رویکردهایی را در نظر بگیرید که سایر رشته‌ها ممکن است از آنها استفاده کنند.

4- مسائل پیچیده را به بخش‌های قابل مدیریت تقسیم کنید و بر روی راه‌حل یک بخش در یک زمان تمرکز کنید.

5- پذیرای انواع راهبردهای حل مسئله باشید.

4- حرکت از ایده‌ها به طرح‌های اولیه

برای اینکه مهندسان از ایده‌ها به طراحی اولیه بروند، باید راه‌حل‌های ممکن را مرتب کرده و تعیین کنند که کدام یک غیرقابل اجرا هستند، و کدام یک ممکن است قابل اجرا باشند. باید راه‌حل‌های ممکن را به طور انتقادی بررسی و مطالعه کنید و دائماً راه‌حل‌های ضعیف یا نامناسب را حذف کنید.

5- ارزیابی و انتخاب راه‌حل ترجیحی

بسیاری از طراحان از نمونه‌های اولیه برای آزمایش عملکرد طرح استفاده می‌کنند. سپس طراح می‌تواند نقاط ضعف طرح را شناسایی کرده و سعی کنید آنها را بهبود ببخشید. هیچ ایده‌ای نباید صرفاً بر اساس یک نمونه اولیه یا یک آزمایش کنار گذاشته شود. در نتیجه بسیاری از طرح‌های عالی پیش از موعد کنار گذاشته شده‌اند و بسیاری از نمونه‌های اولیه نتوانسته‌اند محصولات قابل قبولی را ارائه دهند.

6- تهیه گزارش‌ها، طرح‌ها و مشخصات

پس از انتخاب طرح مورد نظر، باید آن را تائید و حمایت کنند و اطلاع‌رسانی شوند. این ارتباط ممکن است به شکل یک گزارش مهندسی یا مجوعه‌ای از طرح‌ها و مشخصات باشد. نقشه‌ها و مشخصات ابزاری است که مهندس برای توصیف جزئیات کافی در مورد یک طرح برای تولید به پیمانکار می‌دهند تا بتواند آن را تولید کنند. نقشه‌های مهندسی، ارتباطات کتبی و شفاهی و برنامه‌ریزی یک پروژه طراحی در اجرای روان و کارآمد یک طرح بسیار مهم است.

تفکر طراحی چیست

تفکر طراحی از قدرت شهود استفاده می‌کند. هم یک ایدئولوژی و هم فرآیندی است که به دنبال حل مسائل پیچیده به روش کاربر محور است، و به دستیابی به نتایج عملی و راه‌حل‌هایی تمرکز دارد که عبارتنداز: 1- از لحاظ فنی امکان‌پذیر باشد 2- صرفه اقتصادی داشته باشد، یعنی صاحبان کسب و کار می‌توانند از عهده اجرای آن برآیند. 3- مطلوب برای کاربر باشد، تا نیاز واقعی آنها را برآورده کنند.

تفکر طراحی چیست

هربرت سایمون در سال 1961 به هفت مرحله از تفکر طراحی برای طراحی محصول پیشنهاد داده‌اند، از جمله: تعریف مسئله، تحقیق، ایده‌پردازی، نمونه‌سازی اولیه، انتخاب راه‌حل، اجرای راه‌حل و یادگیری.

اما پلاتنر در سال 2011 یک نسخه پنج مرحله‌ای را از فرآیند تفکر طراحی پیشنهاد داده‌اند که شامل: باز تعریف مشکل، نیاز به یافتن معیار، ایده‌پردازی، ساختن و آزمایش است.

چرا تفکر طراحی در کسب و کار مفید است

تفکر یک طراح راه توسعه محصولات، خدمات، فرآیندها و استراتژی را در سازمان متحول می‌کند. تفکر طراحی می‌تواند برای چندین کسب و کار و افرادی که مایل به پیشرفت یا بهبود روش‌های حل مسئله خود هستند مفید می‌باشد، و همچنین شرکت‌ها می‌توانند آنچه که از دیدگاه انسانی مطلوب‌تر است را با آنچه که از نظر فنی امکان‌پذیر است و از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه باشد را گرد هم می‌آوردند و مطمئناً می‌توانید کسب و کار خود را متحول کنید، و این 4 مورد را هم در تفکر طراحی برای کسب و کارتان نیز در نظر داشته باشید.

  1. تمرکز روی راه حل به‌جای گیرکردن روی مشکل
  2. کمک به کسب و کارها برای ارائه راه حل‌های جدید و نوآورانه
  3. درک نیازهای مشتریان به برآورده کردن بهتر این نیازها
  4. تفکر طراحی به کسب و کارها این امکان را می‌دهد که به طور مستمر در مورد رضایت مشتریان بیاموزند و بر آن نظارت داشته باشند، و همچنین به آنها اجازه می‌دهند در صورت لزوم در محصولات و خدمات خود تغییراتی ایجاد کنند، تا رضایت مشتری را افزایش دهند.

رایج‌ترین مشاغلی که به مهارت‌های تفکر طراحی نیاز دارند عبارتند از: طراحان گرافیک، توسعه‌دهندگان نرم‌افزار، مهندسین صنایع، مدیران بازاریابی، مدیران اجرایی، مدیران خدمات مشتری، مدیران عملیاتی، مهندسین کامپیوتر و سیستم‌های اطلاعاتی، معماران و تحلیلگران مدیریت.

مزیت تفکر طراحی

مزیتی که می‌تواند تفکر طراحی برای شما داشته باشد این است:

  • تفکر طراحی به شما این فرصت را می‌دهد تا از منظر کاملاً متفاوت به مشکلات نگاه کنید.
  • فرآیند طراحی از طریق ارزیابی‌های متعدد انجام می‌شود. این فرآیند حتی پس از اتمام تحویل محصول متوقف نمی‌شود. شرکت‌ها به اندازه‌گیری نتایج براساس بازخورد دریافتی ادامه می‌دهند، و اطمینان دارند که مشتری بهترین تجربه را در استفاده از محصول دارد.
  • از آنجایی که تفکر طراحی شامل نمونه‌سازی می‌باشد همه محصولات در مرحله mvp از چندین بار آزمایش و بازخورد مشتری برای کیفیت مطمئن عبور می‌کنند. پس با رویکرد تفکر طراحی مناسب، به احتمال زیاد انتظارات مشتری برآورده خواهند شد.
اصول اولیه تفکر طراحی

چرا تفکر طراحی؟

تفکر طراحی این امکان را می‌دهد تا:

تولید محصول یا خدمتی که نیازهای کاربران را برآورده می‌کند، بتواند هزینه خطا را به حداقل برساند.

به حداقل رساندن بودجه پروژه، زمانی که نیازهای کاربران در مقایسه با مفروضات اولیه ساده‌تر باشد،

و همچنین ایجاد راه حل های نوآورانه.

چه منطقی پشت این تفکر طراحی است؟ فعالیت علمی که در تفکر طراحی است، شامل: تجزیه‌وتحلیل و نحوه تعامل کاربران با محصولات و بررسی اینکه واقعا از محصولات استفاده می‌شود، و این شامل فرآیند زیر است:

  • تحقیق در مورد نیازهای کاربران
  • بررسی تجربیات پروژه‌های قبلی
  • پیش‌بینی شرایط حال و آینده محصول
  • دامنه و محدودیت مشکل را آزمایش کنید.برنامه‌های کاربردی دنیای واقعی راه حل های جایگزین برای مشکل را آزمایش کنید.

بین تفکر مهندسی و تفکر طراحی چه تفاوتی است

تفاوت زیادی بین تفکر مهندسی و تفکر طراحی وجود دارد که: مهندسان مسئله‌محور هستند، ولی یک متفکر طراحی نیازگراست. برای یک مهندس مشکل واضح است اما تفکر طراحی بر روی مشکل ( فنی ) تمرکز نمی‌کنند، بلکه بر روی استفاده‌کننده از راه‌حلی که هنوز ابداع نشده است تمرکز می‌کنند که نیازها را به صورت بهینه برآورده کنند. تفکر طراحی فرآیندی برای حل مشکلات با اولویت‌ دادن به نیازهای مصرف کننده است، و اما طراحی مهندسی!

تفاوت بین تفکر مهندسی و تفکر طراحی

طراحی مهندسی یک فرآیند است. این شامل ابزارها و روش‌های تکراری است که افراد می‌توانند تقریباً در هر موقعیتی از آنها استفاده کنند. طراحی مهندسی تکراری است. چرا؟

چون انتظار می‌رود مهندسان این روند را تکرار کنند. مراحلی مانند: تعریف، برنامه‌ریزی، مدل‌سازی و آزمایش، تا بتوانند بهترین راه‌حل ممکن را پیدا کنند. طراحی مهندسی مشکل‌گشا است. همیشه هدفی دارند که مشخص و شناخته شده است و آن حل یک مشکل است. یعنی می‌توان گفت یافتن بهترین راه‌حل. مهندسان باید راه‌حلی را انتخاب کنند که مطلوب‌ترین ویژگی‌ها را با کمترین نکات منفی ارائه دهند.

خواندن این مطالب ممکن است برای شما جالب باشد

حل مسئله چیست/ و چرا اهمیت دارد

مهارت ارتباطی چیست/برقراری ارتباط موثر در محیط کار

اضافه بار اطلاعات برای کسب و کار

نوآوری/ نوآوری چیست

منابع برای کسب اطلاعات بیشتر:

https://www.core77.com/posts/17042/design-thinking-dear-don-17042#

https://hashedin.com/blog/the-importance-of-design-thinking/

https://www.wework.com/ideas/professional-development/creativity-culture/what-is-design-thinking

https://online.hbs.edu/blog/post/what-is-design-thinking

https://www.indeed.com/career-advice/career-development/design-thinking-process

https://www.invisionapp.com/inside-design/what-is-design-thinking

https://thinkibility.com/2018/12/01/engineering-vs-design-thinking/

https://www.engineergirl.org/128119/engineering-design

?Design Thinking vs. Systems Thinking for Engineering Design: What’s the Difference

Melissa T. Greene
Richard Gonzalez
Panos Y. Papalambros
Anna-Maria McGowan

The Summer Institute for Engineering and Technology Education, University of Arkansas 1995. All rights reserved

INTRODUCTION TO ENGINEERING DESIGN AND PROBLEM SOLVING

حل مسئله چیست/ و چرا اهمیت دارد

حل مسئله چیست و چرا اهمیت دارد

حل مسئله چیست؟ و چرا اهمیت دارد؟ آیا وقت آن نرسیده که بزرگترین حل کننده مشکلات زمان خود باشید؟

حل مسئله فرآیند مشاهده آنچه در محیط شما می‌گذرد است. شناسایی چیزهایی که می‌توانند تغییر یا بهبود یابند. تشخیص چرایی وضع موجود و عوامل و نیروهای موثر بر آن. اگر شما هم دغدغه حل مسئله دارید، پس صفحه درستی را انتخاب کردید. بیایید با هم یاد بگیریم تا بدانیم حل مسئله چیست؟ و چگونه در آن توانمند شویم.

فهرست مطالب:

حل مسئله چیست

محققان بین دو نوع اصلی از مشکلات تمایز قائل شده‌اند. مشکلات خوب تعریف شده و بد تعریف شده.

مسئله ای که به خوبی تعریف شد دارای یک حالت اولیه مشخص است که اهداف و عملگرهای مشخصی دارند. مسئله بد تعریف شده مواردی هستند که در آنها حل کننده‌ها و عملگرها، هدف یا حتی وضعیت فعلی را نمی‌شناسند. یکی از عناصر کلیدی برای حل یک مشکل، یافتن راه مناسبی برای نمایش مشکل یا مسئله است. خب کلاً مسئله به چه چیزی گفته می‌شود؟ تا بتوانیم برای حل مسئله اقدام کنیم.

سایت متمم https://motamem.org

تعریف مسئله
وقتی وضعیت فعلی (Current State) خود را می‌شناسید و نیز می‌دانید که وضعیت مطلوب و هدف شما (Goal State) چیست؛ اما نمی‌دانید که با طی کردن چه مسیری می‌توانید از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب برسید، عملاً با یک مسئله مواجه هستید.

مسئله چیست؟ چیزی است که باید حل شود یا یک وضعیت ناخوشایند یا نامطلوب که باید اصلاح شود، یا اینکه سؤالی که باید در نظر گرفته شود، حل شود یا پاسخ داده شود.

حل مسئله چیست؟ فرآیند مشاهده آنچه که در محیط شما می‌گذرد است. شناسایی چیزهایی که می‌توانند تغییر یا بهبود یابند. تشخیص چرایی وضع موجود و عوامل و نیروهای مؤثر بر آن.

هر مرحله در فرآیند حل مسئله، مهارت‌ها و روش‌هایی را به کار می‌گیرد که به اثربخشی کلی و تاثیرگذاری بر تغییر کمک می‌کند و میزان پیچیدگی مسئله را تعیین می‌کند.

اولین مرحله حل مسئله چیست

برای اینکه مسئله رو خوب درک کنیم باید بدانیم اولین مرحله حل مسئله چیست؟ اولین گام برای حل مسئله آگاه شدن است. این آگاهی می‌تواند از درون یا بیرون فرد بوجود بیاید. در نتیجه این آگاهی بخشی از وظیفه یا تکلیفی است که توسط شخص دیگری به فرد داده می‌شود، یا در موارد دیگر فرد می‌تواند مشکل خاص یا شکاف واضح در دانش را مشاهده کند که احساس می‌کند که باید به آن رسیدگی شود. در نهایت تا زمانی که مشکلی توسط خود یا دیگران درک شود، آگاهی از این مشکل حاصل می‌شود.

اولین مرحله حل مسئله چیست

مراحل حل مسئله

مراحل حل مسئله چیست؟ در اینجا به چند مورد از مراحل حل مسئله اشاره می‌کنم.

اولین گام این است که یاد بگیریم مشکل قابل شناسایی را نگاه کنیم، تا موضوع کاملاً روشن شود. می‌گویند نیوتن با اندیشیدن مدام به موضوع، آن را همواره در برابر خود قرار می‌داد و صبر می‌کرد تا نخستین نورها به آرامی و ذره‌به‌ذره بر آن تابیده شود تا موضوع کاملاً روشن شود.

پس اولین قدم برای مراحل حل مسئله این است که مشکل را شناسایی کنید. بنابراین مهم است تا مشخص کنیم آن مشکلات و چالش‌ها از کجا نشأت گرفته شده است. سعی کنید در برخورد با یک مشکل یا موقعیت‌های چالش‌برانگیز احساساتی عمل نکنید. موانع را ببینید، و تلاش کنید تا بتوانید ریشه‌های موقعیت مشکل‌ساز را شناسایی کنید.

گام دوم

در مهارت حل مسئله باید توانایی تجزیه مسئله به قسمت‌های کوچک یا بخش‌های کوچکتر تقسیم کنید، تا بتوانید بهتر مشکل را مدیریت کنید، یعنی با برداشتن گام‌های کوچکتر به حل مشکل بپردازید، تا به هدفتان برسید. چون در این صورت مشکل را به صورت یک هیولا در نظر می‌گیرید و ترس از اقدام کردن برای حل مشکل به سراغتان می‌آید و مطمئن نخواهید بود که راه‌حلی برای آن پیدا می‌کنید.

گام سوم

رسیدیم به یکی از مرحله دشوار از حل مسئله که گام سوم می‌باشد.

گام سوم به بررسی راه‌حل‌های ممکن اشاره می‌کند. تو این مرحله سعی کنید موثرترین راه‌ها را بیابید، و آنها را به موفقیت تبدیل کنید. از راه‌حل‌های خلاقانه استفاده کنید، و سعی کنید برای یک بخش از مشکل چندین راه‌حل پیشنهاد بدهید.

گام چهارم

تا اینجا همه چیز به گام چهارم بستگی دارد، یعنی توانایی شما در اجرای راه‌حل‌ها. بنابراین مهم نیست که به چه اندازه مشکل را شناسایی می‌کنید، و راه‌حل‌های ممکن را بررسی می‌کنید اگر هیچ اقدامی برای اجرای راه‌حل‌ها نکنید، در نتیجه این تلاش‌ها و هزینه کردن زمان بی‌فایده است. البته این را هم در نظر داشته باشید که نظارت و ارزیابی کل فرآیندها را فراموش نکنید.

با این وجود توانایی حل مسئله با تعدادی مهارت دیگر هم مرتبط است از جمله:

  • ابتکار عمل
  • تفکر نوآورانه و خلاق
  • سازگاری و انعطاف‌پذیری
  • کار گروهی ( اگر حل مسئله یک کار گروهی باشد)
  • مهارت های تحلیلی
  • مهارت تاثیرگذاری ( برای اینکه همکاران، مشتریان و مدیران راه‌حل‌های شما را بپذیرد)

سوالات مفید برای حل مسئله در هنگام مواجه با مشکل

مشکل چیست؟ می‌تواند خیلی چیزها باشد. ما در درون خود می‌دانیم که چه زمانی مشکل وجود دارد، آیا می‌توانیم آن را در قالب کلمات بیان کنیم یا نه؟ همه مشکلات دو ویژگی مشترک دارند: اهداف و موانع

تفاوتی که بین مسئله و مشکل وجود دارد این است که: حل مسئله به ما می‌گوید که شما چه کار می‌کنید اما حل مشکلات به ما می‌گویند که شما این کار را برای چه کاری انجام می‌دهید.

اهداف می‌تواند هر چیزی باشد، که می‌خواهید به آن برسید، یا جایی که می‌خواهید باشید. مثل اینکه شما گرسنه باشید، احتمالاً هدف شما این است که چیزی بخورید. در راه رسیدن به هدف موانع‌هایی وجود دارد که مانع دستیابی فوری به اهداف می‌شوند. اگر احساس گرسنگی می‌کنید، هدف شما غذا خوردن است. یک مانع برای شما می‌تواند این باشد که شما غذایی در دسترس ندارید. بنابراین به سوی سوپرمارکت می‌روید و مقداری مواد غذایی می‌خرید، مانع را از بین می‌برید و در نتیجه مشکل را حل می‌کنید.

سوالاتی که در هنگام مواجه با مشکل با آن روبرو می‌شوید این است: چه کسی این مشکل را ایجاد می‌کند؟ اولین‌بار چه زمانی مشکل ایجاد شد یا چه زمانی مورد توجه قرار گرفت؟ آیا این مشکل جدید است یا قدیمی؟ چند نفر تحت تأثیر این مشکل هستند؟ چقدر قابل درک است؟ آیا این مشکل واقعاً یک فرصت است؟ و اینکه مشکل نیاز به راه حل دارد؟ و چه راه‌حلی برای مشکل در نظر گرفته‌اید؟

برای آنکه در حل مسئله توانمند باشیم باید

ریچارد پل در کتاب مفهوم و ابزارهای تفکر نقادانه به ده مورد برای توانمند شدن در حل مسئله اشاره کردند. 5 مورد اول رو بیان می‌کنم.

1- هدف‌ها، غایت‌ها و نیازهای خودمان را بفهمیم و به طور مرتب سعی کنیم بیان بهتری از آنها رائه کنیم. در نتیجه در راه رسیدن به هدف‌ها یا برآورده کردن نیازها، مشکلاتی وجود دارند. نباید این مشکلات را دلیلی برای دست کشیدن از هدفمان بدانیم. هر مشکل مانعی بر سر راه ماست؛ مانعی که باید آن را از سر راه برداشت.

2- در صورت امکان، مسئله‌ ها و مشکل‌ها را یکی یکی در دستور کار قرار دهیم. هر مسئله یا مشکل را با حداکثر وضوح و دقت ممکن بیان کنیم.

3- درباره مسئله تحقیق کنیم تا معلوم شود که با چه «نوع» مسئله یا مشکلی مواجهیم. برای مثال، بفهمیم برای حل آن چه کاری باید انجام بکنیم.

4- برخی از مشکل را تا حدودی می‌توانیم کنترل کنیم، اما برخی از مشکل‌ها کاملاً از کنترل ما بیرون‌اند. باید دو نوع مشکل را از هم جدا کنیم و کوشش خودمان را بر مشکل‌هایی متمرکز کنیم که حل کردنشان برایمان امکان‌پذیر است.

5- ببینیم برای حل مشکل یا مسئله به چه اطلاعاتی نیاز داریم. فعالانه به دنبال آن اطلاعات برویم.

5 راه‌ حل بعدی توانمندی در حل مسئله در کتاب مفهوم و ابزارهای تفکرنقادانه

پنج مورد بعدی از مهارت هایی که ما را در حل مسئله توانمند می‌کند از کتاب مفهوم و ابزارهای تفکر نقادانه را بیان می‌کنم.

6- اطلاعاتی که گردآوری می‌کنیم را با دقت تحلیل و تفسیر کنیم و، بر اساس آن‌ها دست به استنتاج‌های معقول بزنیم.

7-گزینه‌های عملی خودمان را ارزش‌گذاری کنیم و خوبی‌ها و بدی‌های هر یک از آنها را مشخص کنیم.

8- گزینه‌های عملی خودمان را مشخص کنیم. در کوتاه مدت چه کاری می‌توانیم انجام دهیم.

9- راهبردی اتخاذ کنیم و آن را دنبال کنیم. راهبرد ما ممکن است این باشد که مستقیماً وارد عمل شویم؛ یا این باشد که فعلاً صبر کنیم و اوضاع را به دقت زیر نظر بگیریم.

10- هنگامی که دست به عمل می‌زنیم، برآیندها و نتیجه‌های عملمان را نظارت کنیم، و آماده باشیم، تا اگر موقعیت ایجاب کرد، در راهبردمان بازنگری کنیم، و با دسترسی به اطلاعات بیشتر درباره مسئله یا مشکل تحلیلمان از مسئله را تغییر دهیم یا آن را به شیوه دیگری بیان کنیم.

چگونه مشکلات و راه‌ حل ها را شناسایی می کنید؟

مشکل را تا حد امکان واضح بیان کنید. یعنی اینکه چه چیزی منجر به این شد که این مشکل به وجود بیاید. به عنوان مثال من پول کافی برای پرداخت قبوض را ندارم. خب در اینجا نداشتن پول یکی از مشکلات است که مشکل بعد از آن قطع برق، آب یا گاز را به همراه دارد.

بعد از این مرحله لیست تمام راه‌حل‌های ممکن را فهرست کنید. سعی کنید خلاق باشید. ممکن است راه‌حل‌هایی پیدا کنید که قبلاً به آن فکر نمی‌کردید.

شناسایی مشکلات و راه حل ها

قدم بعدی این است که تمام راه‌حل‌های نه چندان مطلوب یا نامعقول را حذف کنید، و راه‌حل‌های باقی مانده را از لحاظ مزایا و معایب آنها ارزیابی کنید. بعد از آن نحوه اجرا و زمان اجرای راه‌حل را مشخص کنید، و طبق برنامه اجرا کنید، و در انتها وقتی که می‌خواهید نتیجه را ارزیابی کنید، ببینید تا چه اندازه راه‌حل موثر بوده است. آیا طرح موجود نیاز به بازنگری دارد یا اینکه به طرح جدیدی نیاز است.

خواندن مطالب زیر ممکن است برای شما جالب باشد.

مهارت ارتباطی چیست/برقراری ارتباط موثر در محیط کار

اضافه بار اطلاعات برای کسب و کار

نوآوری/ نوآوری چیست

به نظر شما بهترین مهارت برای حل مسئله چیست؟ مشتاقانه منتظرم تا از تجربیاتتان برایم بگویید، و پیشنهادتان را برای من و خوانندگان بنویسید.

منابع برای مطالعه بیشتر:

https://www.thebalancecareers.com/problem-solving-skills-with-examples-2063764

https://www.indeed.com/career-advice/resumes-cover-letters/problem-solving-skills

https://www.topuniversities.com/blog/how-improve-your-problem-solving-skills

https://targetjobs.co.uk/careers-advice/skills-for-getting-a-job/problem-solving-mark-independent-employee

https://www.skillsyouneed.com/ips/problem-solving.html

https://www.skillsyouneed.com/ips/problem-solving2.html

https://www.yourdictionary.com/problem

مهارت ارتباطی چیست/برقراری ارتباط موثر در محیط کار

مهارت ارتباطی چیست؟ و به چه کارهایی گفته میشود؟ آیا وقت آن نرسیده که با یک ارتباط عالی داشتن به پیشرفت شغلی خود کمک کنید؟

توانایی خوب بیان کردن یک مزیت است. برای اینکه کار خود را به طور موثر انجام دهید، در مورد مشکلاتتان بحث کنید، درخواست اطلاعات کنید، با دیگران تعامل داشته باشید، اینها همه بخشی از داشتن مهارت های ارتباطی موثر است.

بنابراین برای اینکه بدانید، مهارت ارتباطی چیست؟ و چه مزیت‌هایی در محیط کاری دارد؟ به شما پیشنهاد می‌کنم که خواندن این مطلب را از دست ندهید.

فهرست مطالب:

مهارت های ارتباطی چیست

ابتدا می‌خواهم در مورد مهارت ارتباطی چیست؟ و شامل چه مهارت‌هایی است؟ توضیحاتی بدهم.

مهارت ارتباطی چیست؟ مهارت ارتباطی، توانایی‌هایی هستند که هنگام ارائه و دریافت انواع مختلف اطلاعات از آنها استفاده می‌کنید. در حالی که این مهارت‌ها ممکن است بخش منظمی از زندگی کاری روزانه شما باشد، برقراری ارتباط به شیوه‌ای واضح، موثر و کارآمد یک مهارت بسیار ویژه و مفید است.

مهارت های ارتباطی چیست

مهارت های ارتباطی شامل: گوش دادن، صحبت کردن، مشاهده کردن وهمدلی است.

4 نوع اصلی ارتباط وجود دارد که ممکن است که به صورت روزانه از آن استفاده کنید، از جمله:

کلامی: برقراری ارتباط از طریق زبان گفتاری؛

غیرکلامی: برقراری ارتباط از طریق زبان بدن، حالات چهره و آواز؛

نوشتاری: برقراری زبان ارتباط از طریق زبان نوشتاری، نمادها و اعداد؛

بصری: ارتباط از طریق عکاسی، هنر، طراحی، نمودار.

مهارت های برقراری ارتباط موثر در محیط کار

در تجارت، تمام معاملات از ارتباطات ناشی می‌شود. مهارت ارتباطی موثر برای اینکه دیگران و خودتان اطلاعات را با دقت و سرعت بیشتر درک کنید ضروری است. در مقابل مهارت ارتباطی ضعیف منجر به سوء‌تفاهم و ناامیدی مکرر می‌شود.در نتیجه داشتن مهارت های ارتباطی قوی به همه جنبه‌های زندگی کمک می‌کند، از زندگی حرفه‌ای گرفته تا زندگی شخصی.

کارفرمایان به دنبال مهارت های ارتباطی هستند. مهارت های ارتباطی موثر به استخدام شدن، ارتقاء شغلی و موفقیت در حرفه به شما کمک می‌کند. پس صرف نظر از اینکه در چه صنعتی باشید ضروری است که توانایی برقراری ارتباط موثر با همکاران و کارکنان و مافوق خود را داشته باشید.

برای کسب موفقیت مهارت ارتباطی محیط کار، شما می‌توانید مهارت را با شغل خود مطابقت دهید. در عصر دیجیتال باید این مهارت را داشته باشید تا چگونه پیام خود را به صورت حضوری، رسانه اجتماعی، ایمیل و یا تلفن به صورت موثر انتقال یا دریافت کنید. پس چگونه این کار را انجام دهیم؟

مهارت های ارتباطی بین کارکنان

ابتدا باید یاد بگیرید در ارتباط صبور، و شنوده خوبی باشید، تا بهتر بفهمید طرف مقابل شما چه می‌خواهد بگوید تا کاری که از شما خواسته می‌شود را درک کنید، و بتوانید پاسخ مناسبی بدهید. از ارتباط غیرکلامی نیز غافل نشوید. خب چطور از این ارتباط استفاده کنیم.

شما همچنین می‌توانید در هنگام گوش دادن به چشمان شخص نگاه کنید تا نشان دهید روی گفتگو او متمرکز هستید. (مطمئن باشید که به شخص خیره نشوید تا طرف مقابلتان خجالت بکشد و از ادامه صحبت کردن باز بماند) و قبل از اینکه چیزی بگویید فکر کنید و زیاده‌روی نکنید، تا مخاطب خسته شود، یا اینکه متوجه نشود دقیقاً چه می‌خواهید.

سعی کنید در بیان خود از لحن دوستانه استفاده کنید. مثلاً با همکاران یا مشتریان صحبت می‌کنید لبخند بزنید و در ارتباط مؤدب باشید و لحن شما به صورت متکبرانه و پرخاشگرانه نباشد.

و در انتها به بازخوردها اهمیت دهید. توانایی دریافت و همچنین دادن بازخورد مناسب یک مهارت است. مدیر باید به طور مداوم به دنبال راه‌هایی برای ارائه بازخورد سازنده به کارکنان باشد. سعی کنید که در مقابل بازخوردهایی که به شما داده می‌شود صبور باشید، و خوب گوش کنید، اگر از موضوع مطمئن نیستید سوال بپرسید و سوءتفاهم‌ها را برطرف کنید. حالا چگونه محیط را برای دریافت بازخورد آماده کنیم؟

چگونه می‌توانیم محیط کار را برای بازخورد آماده کنیم؟

آیا کارکنان در محیط کار می‌توانند با اعتماد‌به‌نفس و اطمینان از اینکه کار خود را از دست نمی‌دهند، بازخورد به مدیران خود بدهند. شما می‌توانید یک پلتفرم برای بازخورد ناشناس ارائه دهید. شما باید این را نیز در نظر بگیرید که یک کارمند ایده خوبی در ذهن داشته باشد ولی اعتماد‌به‌نفس کافی برای بیان آن را ندارد، و از بیان کردن صرف‌نظر می‌کند. در نتیجه این کانال ارتباطی برای بازخوردهای ناشناس می‌تواند محیطی را فراهم کند تا کارمندان مشکل خود را با مدیر یا همکاران خود بیان کنند، و یا در مورد ایده خود صحبت کنند و احساس راحتی بیشتری داشته باشند.

بهبود بخشیدن ارتباطات در محل کار

برای بهبود بخشیدن مهارت ارتباطی هیچ وقت نباید از آموزش غافل شد. آموزش دوره‌های ارتباطی برای کمک به کارمندان و مدیران برای درک اینکه کجا اشتباه می‌کنند، و برای بهبود ارتباط چه کارهایی باید انجام دهند، مناسب می‌باشد. با آموزش نحوه برقراری ارتباط مؤثرتر می‌شود و محیط کار را به محیطی پررونق تبدیل خواهید کرد. استفاده از کانال‌های ارتباطی مناسب برای ایجاد ارتباط، اشتراک‌گذاری و همکاری در پروژه‌ها می‌تواند ارتباطات را قوی کند. ارتقای افراد با مهارت عالی را نباید فراموش کرد. این ارتقا می‌تواند راهی مناسب برای تشویق سایر کارکنان برای بهبود ارتباطات باشد.

مزایای مهارت های ارتباطی کسب و کار

بهره‌ای که از مهارت های ارتباطی می‌توان دریافت کرد به شهرت تجاری بهتر، هم برای کالاها و خدمات با کیفیت عالی، و هم به عنوان مکانی که برای کار کردن عالی است. در چنین محیط‌هایی مهارت های حل‌مسئله بهبود می‌یابد، تصمیم‌گیری‌ها بهتر می‌شود، فرایندها ساده‌تر و بهره‌وری افزایش پیدا می‌کند. مهارت های ارتباطی باعث ایجاد ارتباط بهتر با مشتریان و افزایش عزت‌نفس و در انتها به پیشرفت شغلی ختم می‌شود.

مهارت های ارتباطی در کارآفرینی

اگر یک کارآفرین نتواند ارتباط موثر برقرار کند ایده‌های عالی آنها به شکست ختم می‌شود. این ارتباط کارآفرین است، که نشان می‌دهد که آیا آنها موفق هستند یا خیر؟ حال چگونه امکان‌پذیر است؟

چه بخواهید سرمایه‌گذار را در مورد ایده خود متقاعد کنید یا اینکه مشتریان را راضی کنید که محصولات و خدمات شما را بخرند یا یک فرد خبره را تشویق کنید تا برای شما کار کند، مهارت های ارتباطی برای موفقیت از طریق مختلف برای شما حیاتی است.

بالاخره یک روز مجبور می‌شوید پیام متنی را بنویسید، اگر متنی که می‌خواهید ارسال کنید به صورت ایمیل، گزارش، نامه، مقاله و … بد نوشته شده باشد، می‌تواند تاثیر منفی بر روی خودتان و بر سازمان شما نیز خواهد داشت.

شاید شما در حال تاسیس کسب‌وکار خود هستید، و می‌خواهید ایده خود را به صورت پاوپوینت برای ذینفعان خود ارائه دهید اگر کلمات نوشتاری شما مختصر و مفید باشد این کمک را به شما می‌کند تا خوانندگان از نوشته شما اشتباه برداشت نکنند و باعث صرفه‌جویی در وقت شما برای راه‌اندازی کسب‌وکارتان می‌شود.

حالا فرض کنید که شما در حال ارائه متن نوشتاری خود که در قالب پاورپوینت می‌باشد، برای ذینفعان خود هستید. این ذینفعان می‌تواند، مشتریان، سرمایه‌گذاران یا حتی هم‌تیمی‌هایتان باشد. پس نیاز دارید در انتقال موثر پیام خود به خوبی تبحر داشته باشید. بنابراین به غیر از مهارت نوشتن و ارائه به مهارت مذاکره، گوش دادن، زبان بدن و گفتگو هم نیاز دارید.

مهندسان و مهارت های ارتباطی در محیط کار

فارغ‌التحصیلان در رشته مهندسی نباید از مهارت های ارتباطی غافل شوند. مهارت ارتباطی ناکافی و ناکارآمد بازتاب بدی بر شما و مهارتتان دارد. شاید قبول نداشته باشید و به خودتان بگویید مهارت مهم‌تر از ارتباط موثر است. برای شما بیان می‌کنم اگر یک مهندس خبره باشید ولی مهارت های ارتباطی موثری نداشته باشید، هیچ کارآفرینی و یا صنعتی مشتاق نخواهد بود تا با شما کار کند.

مهندسان و مهارت های ارتباطی در محیط کار

یکی از مهارت ارتباطی موثر «زبان انگلیسی» است.

به نظر شما چرا تسلط بر زبان انگلیسی می‌تواند یکی از عناصر مهارت های ارتباطی برای کسب‌وکار مهندسان باشد؟

با یک مثال توضیح می‌دهم. شما برای پروژه‌ای وارد یک کشور آفریقایی می‌شوید و با مهندسان آفریقایی با زبان انگلیسی ارتباط برقرار می‌کنید. خب تا اینجا فقط تسلط بر زبان انگلیسی کافی نیست. کلاً قبل از اینکه سفر را آغاز کنید، تحقیقی هم در مورد مهارت های ارتباطی و اطلاعاتی هم داشته باشید. زبان بدن یکی از مهارت ارتباطی است که مورد استفاده قرار می‌گیرد، مثل حالت ایستادن، قرار دادن دست در جیب یا دست رو دست قرار دادن و غیره. اول شما باید نگاهی به فرهنگ آن کشور بیندازید و در مورد زبان بدن اطلاعات بیشتری را کسب کنید. شاید دست در جیب قرار دادن در آن کشور در هنگام ارتباط خوشایند نباشد.

بنابراین، ارتباطات چندوجهی است و عناصر مختلفی را دربرمی‌گیرد. مانند: شفاهی، نوشتاری، شنیداری، دیداری، بین‌فرهنگی، بین‌رشته‌ای و …

مهارت ارتباطی نوشتاری

نوشتن می‌تواند تفکر انتقادی و مهارت‌های حل‌مسئله را تقویت کند، و همچنین در شناسایی و مقابله با تصورات نادرست شخصی مفید می‌باشد.

ارتباط نوشتاری ناکارآمد و ضعیف در محیط‌های کاری مهندسی منجر به تفسیر نادرست، ناکارآمدی و اتلاف زمان می‌شود، و در نتیجه برحل مشکلات تاثیر منفی می‌گذارد.

مهارت شنیداری

درمهندسی نیز مثل بقیه حرفه‌ها مهارت گوش دادن حیاتی می‌باشد، در نتیجه گوش دادن مستلزم دریافت و درک صحیح ارتباط کلامی است، و بدون مهارت شنیداری موثر، پیام کلامی می‌تواند تحریف یا نادیده گرفته شود، و در نتیجه فرآیند ارتباط با شکست مواجه می‌شود.

مهارت ارتباطی بصری

فرم‌های بصری مانند: نقاشی‌ها، نمودارها، تصاویر واقعی و نمادین و غیره در فرآیند کسب دانش به ویژه پردازش، ذخیره و بازیابی اطلاعات اهمیت فوق‌العاده‌ای دارند. واضح است که در حرفه مهندسی به شدت بر استفاده از فرم‌های بصری به عنوان وسیله‌ای برای ارتباط غیرکلامی متکی است. اندرسون سواد بصری را شامل توانایی درک اطلاعات مبتنی بر تصویر، پردازش و درک آن، و داشتن مهارت برای برقراری ارتباط با دیگران از طریق طراحی و مدل سازی تعریف کرده است.

سواد بصری به معنای توانایی تولید تصاویری است که بتوان از آنها برای ارتباط استفاده کرد، مانند ارتباط کلامی که مستلزم گوش دادن و صحبت کردن است.

مهارت ارتباطی شفاهی

ارتباط شفاهی یا ارتباط کلامی راهی برای بیان نظرات و دانش خود به صورت شفاهی بدون نوشتن آنهاست. وقتی زمان کمی دارید و کسب‌وکارتان به یک تصمیم‌گیری نیاز دارد، ارتباط شفاهی بهترین گزینه است. شما می‌توانید تصمیمات سریع را با یک جلسه فوری (گفتگوی چهره‌به‌چهره یا تماس تلفنی) اتخاذ کنید. با این وجود ارتباط شفاهی به تصمیم‌گیری سریع کمک می‌کند و در رفع سوء تفاهم‌ها نیز موثر است.

ارتباطات بین‌رشته‌ای

ارتباطات مؤثر بین رشته‌ها، مانند: مهندسی، مدیریت همیشه مورد توجه قرار گرفت. در واقع، مهندسان به سطح معینی از مهارت های مدیریتی و تجاری از جمله مهارت های کارآفرینی نیاز دارند. این مهارت یکی از مهارت مهم برای فارغ‌التحصیلان مهندسی شناخته می‌شود. مهارت های ارتباطی برای توسعه چنین مهارت هایی ضروری است، زیرا مهندس کارآفرین باید ایده خود را از مفهوم تا توسعه، اجرا و استفاده به دیگران منتقل کند.

منابع:

https://www.forbes.com/sites/ryanrobinson/2019/12/13/communication-skills-entrepreneurs/?sh=557b571478b5

https://virtualspeech.com/blog/communication-skills-in-the-workplace

https://www.thebalancecareers.com/communication-skills-list-2063779

https://www.businessstudynotes.com/others/business-communication/oral-communication-skills/

www.businesstwon.com

مقاله برای کسب اطلاعات بیشتر:

Communication Skills for the 21st Century Engineer
Marc J. Riemer
UNESCO International Centre for Engineering Education (UICEE)

24 Business Communication Skills: Attitudes of Human Resource Managers versus Business Educators
David Conrad
Augsburg College
Robert Newberry
Winona State University

The Engineer as Entrepreneur: Education for the 21st Century at
Rose-Hulman Institute of Technology
Thomas W. Mason, Arthur B. Western
Rose-Hulman Institute of Technology

آیا از این مطلب لذت برده‌اید؟ پس موارد زیر ممکن است برای شما جالب باشد.

اضافه بار اطلاعات برای کسب و کار

نوآوری/ نوآوری چیست

شما چه مهارت های ارتباطی را پیشنهاد می‌دهید. و برای من از تجربیاتتان بگویید.

اضافه بار اطلاعات برای کسب و کار

اضافه بار اطلاعاتی برای کسب و کار

اضافه بار اطلاعات چیست؟ و چه چیزی باعث اضافه بار اطلاعاتی در محل کار می‌شود؟ و چگونه می‌توان از آن جلوگیری کرد؟

اضافه بار اطلاعاتی چیست؟ چیزی است که نه تنها کارفرمایان با آن روبرو هستند، بلکه این اضافه بار در زندگی مردم نیز به یک مشکل تبدیل شده است. وقتی با اطلاعات بیش از حد سروکار دارید، بر توانایی شما در تصمیم‌گیری و کارآمد ماندن تاثیر می‌گذارد.

بنابراین اگر می‌خواهید بدانید اضافه بار اطلاعاتی چیست و چه تاثیری بر کسب و کار شما دارد، با من همراه باشید تا با آگاهی بهتر اضافه بار را کنترل کنید و به حداقل برسانید.

در این مطلب قرار است در مورد موضوعات زیر بیشتر بیاموزید:

تعریف اضافه بار اطلاعات

اضافه بار اطلاعاتی زمانی اتفاق می‌افتد که مقدار ورودی به یک سیستم از ظرفیت آن بیشتر باشد. اضافه بار اطلاعاتی یک پدیده واقعی است که ما را از تصمیم‌گیری یا اقدام باز می‌دارد زیرا احساس می‌کنیم اطلاعات زیادی برای مصرف داریم.

اضافه بار اطلاعاتی برای کسب و کار

و هچنین می‌توان گفت، داشتن اطلاعات بیشتر از چیزی است که فرد می‌تواند بدست آورد، پردازش، ذخیره یا بازیابی کند. اضافه بار اطلاعاتی زمانی رخ می‌دهد که عرضه بیش از ظرفیت باشد.

اضافه بار اطلاعات در محل کار اصطلاحی است که برای توصیف حجم گسترده ای از اطلاعات نامربوط که در بین کارکنان جریان دارد. 

اصلاح اضافه‌بار اطلاعاتی اولین بار توسط برترام کراس در کالج هانتر آمریکا در اثر تحقیقاتی خود با عنوان مدیریت سازمان‌ها مطرح شد. ولی توسط آلوین تافلر نویسنده و آیپژوه آمریکایی در سال 1960

معروف گردید. حجم بالای اطلاعات نه تنها می‌تواند باعث اختلال در کار افراد شود بلکه می‌تواند روی تصمیم‌گیری و نوآوری و کاستن از لذت زندگی تاثیر بگذارد.

چگونه می‌توان از آسیب‌های اضافه بار اطلاعاتی دور ماند؟

1- اطلاعات بدست آمده را سازماندهی و معنادار سازید.

اطلاعات زمانی معنادار می‌شوند که شما بتوانید بخوبی میان آنها ارتباط برقرار کنید در غیر اینصورت اطلاعات بدون استفاده خواهند بود و تنها باعث اشتغال فضای دهنی و اختلال در تصمیم‌گیری‌ها و تفکرتان می‌شوند.

2- اطلاعات را بیرونی‌سازی کنید

نوشتن و ثبت اطلاعات در فضای بیرونی به شما کمک خواهد کرد تا انرژی ذهنی بیشتری نه برای بازخوانی بلکه برای سازماندهی و در نتیجه فهم یا تصمیم‌گیری بهتر داشته باشید.

3- هدفمند باشید

بسیاری از توجهات‌مان به اطلاعات مختلف و زیاد بخاطر این است که خودمان نمی‌دانیم چه می‌خواهیم و باید چه اطلاعاتی را جستجو کنیم.زمانی که بدون هدف و یا حتی با هدف مبهم وارد کتابخانه شویم

،هر کتابی توجه شما را جلب خواهد کرد، از هر کتابی نیز اطلاعاتی را بدست خواهید آورد اما اطلاعات بدون سازماندهی و معنادار است.

4- به خودتان اجازه رویاپردازی بدهید.

5-استراحت کنید

6-چند کار را بطور همزمان انجام ندهید.

اضافه بار اطلاعاتی نشانه‌ای از تمایل‌مان برای تمرکز نکردن روی چیزهای مهم است. (برایان سالیس)

علت اضافه بار اطلاعاتی چیست

از آنجایی که ما به اینترنت، گوشی‌های هوشمند و رسانه‌های اجتماعی دسترسی داریم، بنابراین اطلاعات همیشه در دسترس هستند. بسیاری از مردم از اضافه بار اطلاعاتی رنج می‌برند. مطمئناً، به لطف اطلاعات می‌توانیم به سرعت و به طور گسترده‌تر با دیگران ارتباط برقرار کنیم، همچنین ما می‌دانیم در دنیا چه اتفاقی می‌افتد و یا اینکه همکاران در محیط کار چه می‌کنند، اما این را هم باید در نظر گرفت که حجم عظیمی از اطلاعات مرز بین اطلاعات ارزشمند و حواس‌پرتی را محو می‌کند و جستجو و فیلتر کردند اطلاعات را برای آنها دشوارتر می‌کند، و نتیجه آن می‌شود؛ اضافه بار اطلاعات.

خب تا اینجا سوالی که پیش می‌آید این است که دلیل اضافه بار اطلاعاتی چیست؟ می‌خواهم به چندتا از این دلایل اشاره کنم.

  • فشار برای ایجاد و رقابت در ارائه اطلاعات
  • سادگی ایجاد، تکثیر و به اشتراک‌گذاری اطلاعات به صورت آنلاین
  • افزایش تصاعدی کانال‌های دریافت اطلاعات توسط؛ رادیو، تلویزیون، رسانه‌های چاپی، وب‌سایت‌ها، ایمیل و …
  • حجم عظیمی از اطلاعات به طور مداوم امروزه ایجاد می‌شود.

برای جلوگیری از اضافه بار اطلاعاتی چه‌ کاری می‌ توانیم انجام دهیم؟

ما با دریایی از اطلاعات روبرو هستیم چگونه می‌توانیم اضافه بار اطلاعات را مدیریت کنیم. به چند مورد را بیان می‌کنم.

  • مدیریت پروژه

روش‌ها و ترفندهای بهره‌وری به شما کمک می‌کند تا بار ذهنی را کاهش دهید تا تعادل بین مقدار اطلاعات و ظرفیت پردازش مغز شما مطلوب‌تر شود. اول از همه، روش‌ها و ترفندها باید برای شما مناسب باشد، زیرا هر کسی شخصیت، مهارت‌ها و خواسته‌های منحصربه‌فرد خود را دارد. اصولاً هر چیزی که شما را از کارتان پرت می‌کند یادداشت کنید. سپس وظایف را به کارهایی که باید امروز انجام دهید، کارهایی که باید محول کنید، کارهایی که باید در این هفته انجام دهید و کارهایی که باید نادیده بگیرید تقسیم کنید.

  • مدیریت توجه

شما باید انتخاب کنید چه زمانی می‌توانید تمرکز کنید. بنابراین شما می‌توانید افکار خود را مدیریت کنید. عناصر کلیدی هم شامل کنترل محیط با از بین بردن چیزهایی که می‌تواند شما را آزار دهد. مثلاً در زمان تولید محتوا عواملی که تمرکز شما را از بین می‌برد را از خود دور کنید، مثل موبایل.

  • اشتراک خبرنامه‌های ایمیلی را که نمی‌خوانید یا به اندازه کافی جالب نمی‌دانید لغو کنید.
  • گروه‌های بی‌فایده یا غیرمرتبط، واتس‌آپ یا تلگرام را حذف کنید.
  • فعالیت خود را طوری سازماندهی کنید که مجبور نشوید تا دیر وقت کار کنید.

علت اضافه بار اطلاعات در محل کار چه می باشد

میزان داده‌هایی که کارکنان در محل کار پردازش می‌کنند، تنها مسئله‌ای نیست که اکثر کسب و کارها در محیط کاری که به سرعت در حال تغییر است با آن روبرو هستند. در واقع اضافه بار اطلاعاتی نیز به دلیل اطلاعات نامربوط به اشتراک گذاشته شده با کارکنان ایجاد می‌شود.

بنابراین وقتی به اضافه بار اطلاعاتی اشاره می‌کنید، در واقع به حجم اطلاعات ردوبدل شده در محل کار و همچنین کیفیت پایین اطلاعات به اشتراک‌گذاری شده با کارکنان اشاره می‌کنید. و کیفیت ضعیف اطلاعات به معنای اطلاعاتی است که به آنها مربوط نیست.

اضافه بار اطلاعات با موارد زیر مرتبط است:

  • اطلاعات بیش از حد به اشتراک گذاشته شده در محل‌کار
  • اطلاعات نامربوط در محل کار ردوبدل می‌شود.
  • عدم هماهنگی بین تمام بحث‌هایی که همزمان در محل کار انجام می‌شود.
  • زمان کافی برای پردازش اطلاعات دریافتی به کارکنان داده نمی‌شود.
  • فقدان همسویی و دیدگاه استراتژیک در محل‌کار

چگونه اطلاعات بیش از حد بر کسب و کار شما تاثیر می گذارد

اطلاعات بیش از حد بر کسب‌وکار شما در سه سطح تاثیر می‌گذارد: کارمندان، تیم‌ها و به طور کلی سازمان

چگونه اطلاعات بیش از حد بر کسب و کار شما تاثیر می گذارد

اضافه بار اطلاعات می‌تواند جنبه‌های منفی زیادی داشته باشد از جمله:

بهره‌وری کارکنانبرند کارفرمارضایت کارکنانعملکرد تجاری
همکاری در محل کارروابط در محل کارنوآوری و چابکیامنیت محل کار
همسویی سازمانیمدیریت بحرانمدیریت تغییر

خب حالا می‌خواهیم عمیق شویم و به برخی از پیامدهای اضافه بار اطلاعاتی در محل‌کار بپردازیم.

موافقی تا اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کنیم.

پس بزن بریم.

پیامدهای اضافه بار اطلاعاتی در کسب و کار

چهار مورد از پیامدهایی که اضافه بار اطلاعاتی می‌تواند بر کسب‌وکار شما تاثیر بگذارد، را بیان می‌کنم.

1- بر سلامت و رفاه کارکنان شما تاثیر می‌گذارد.

چه اتفاقی می‌افتاد وقتی یک کارمند احساس می‌کند با مقادیر بیش‌ازحد و یا اطلاعات نامربوط در محل کار غرق شده است؟ اساساً، کارمندانی که با اضافه بار اطلاعات سروکار دارند، احساس استرس، اضطراب می‌کنند و ممکن است در خواب شبانه دچار مشکل شوند.

2- عملکرد و بهره‌روی کارکنان شما را از بین می‌برد.

اطلاعات بیش از حد نه تنها بهره‌وری کارکنان شما را کاهش می‌دهند، بلکه بر توانایی آنها برای تصمیم‌گیری به موقع نیز تاثیر می‌گذارد. آنها احساس سردرگمی، استرس، سرخوردگی می‌کنند و به طور طبیعی شروع به اشتباه کردن می‌کنند. به زبان ساده اضافه بار اطلاعات مغز ما را خاموش می‌کند.

3- عملکرد تیم را کاهش می‌دهد.

وجه اشتراک همه تیم‌های موفق ارتباط عالی می‌باشد. هر یک از اعضای تیم می‌دانند که سایر اعضای تیم روی چه چیزی کار می‌کنند می‌دانند که چگونه کارهایشان به هم مرتبط هستند. اعضای تیم می‌دانند که از آنها چه انتظاری می‌رود و چگونه کار آنها بر عملکرد تیم بر نتیجه کسب‌وکار تاثیر می‌گذارد، و مهمتر از همه، می‌دانند اطلاعات مورد نیاز خود را از کجا تهیه کنند. به دلیل اضافه بار اطلاعات، کارکنان اطلاعات مهم را زا دست می‌دهند، در نتیجه، عملکرد تیم به دلیل همپوشانی، و عدم همسویی در تیم کاهش می‌یابد.

4- تاثیری که اضافه بار اطلاعات بر نام تجاری شرکت می‌گذارد.

به دلیل عدم هماهنگی، سردرگمی و عملکرد پایین کارمندان، تیم خدمات مشتری شما نمی‌تواند بهترین خدمات را ارائه دهد، و همچنین تیم فناوری شما ویژگی محصول جدید را نمی‌تواند به موقع منتشر کند. به این ترتیب معاملات خود را از دست می‌دهید.

اما این را نیز در نظر بگیرید که ضرر ناشی از بار اطلاعاتی فراتر از پول است.

خب شاید این سوال برای شما پیش بیاید که چرا این ضرر از پول بیشتر است.

می‌دانید چرا؟

چون سرخوردگی و سردرگمی کارکنان به‌طورکلی بر فضای کار تاثیر می‌گذارد. کارکنان شروع به شکایت از ارتباطات داخلی و همکاری ضعیف در محل کار می‌کنند. ممکن است شروع به انتشار این خبر در خارج از شرکت کنند و حتی شروع به جستجوی یک شرکت جدید برای ملحق شدن کنند. در این صورت، شما ممکن است کارمندان خبره خود را از دست دهید. فکر کنم تا اینجا موافق باشید که ضرر اضافه بار اطلاعاتی از پول بیشتر است.

حالا شاید از خود بپرسید راه‌حلی وجود دارد تا از این اضافه بار اطلاعاتی جلوگیری کنید.

جواب: آری

4 راه برای جلوگیری از اضافه بار اطلاعات

بسیاری از سازمان‌ها در حال حاضر به‌دنبال راه‌های جدید برای ساده‌سازی بهتر جریان اطلاعات در محل کار خود و شادتر کردن و بهره‌وری نیروی کار خود هستند.

البته شما سازمان خود را در نظر بگیرید و ببینید کدام یک از روش‌ها مناسب شما است تا اضافه بار اطلاعاتی خود را کاهش دهید یا در حد امکان کنترل کنید.

1- از کانال ارتباطی مناسب استفاده کنید

یکی از منابع اصلی اضافه بار اطلاعاتی در محل کار، میزان چشمگیر کانال‌های ارتباطی است، که امروزه کسب و کارها برای برقراری ارتباط با کارکنان خود از آن استفاده می‌کنند.

در بیشتر سازمان‌ها، کارمندان با ایمیل شرکت، ابزارهای مدیریت پروژه، خبرنامه‌های شرکت، برنامه‌های پیام‌رسان خصوصی، ابزارهای اشتراک‌گذاری اسناد، نرم‌افزار کنفرانس ویدئویی، وبلاگ‌های داخلی شرکت ارتباط دارند و این فهرست ممکن است برای شرکت‌ها متفاوت باشد.

خب سوالی که می‌پرسید ممکن است این باشد که مشکل واقعی در اینجا تعداد کانال‌های ارتباطی مورد استفاده در محل‌کار است.

پاسخ: خیر

عدم هماهنگی باعث ایجاد اضافه بار اطلاعاتی می‌شود. این را در نظر بگیرید که کارمندان ممکن است از همه کانال‌های ارتباطی برای اهداف خود استفاده کنند، و ممکن است شما نخواهید برخی از آنها را متوقف کنید اما کاری که می‌توانید انجام دهید این است که راهی برای هماهنگ کردن بهتر همه کانال‌های ارتباطی در محل کار خود استفاده کنید.

اما پیشنهادی که می‌شود داد تا از این آشفتگی رها شد این است که بجای اینکه از چندین کانال ارتباطی استفاده کنید، به کارمندان خود یک کانال خبری اختصاص دهید تا بتوانند به اطلاعات مناسب دسترسی داشته باشند، چه کارمندانی که به صورت دورکاری کار می‌کنند و چه آنهایی که به صورت حضوری کار انجام می‌دهند.

خب به نظر شما آیا زمان آن نرسیده که به بهبود مهارت ارتباطی فکر کنید، و آن را ارتقاء دهید. در این مورد مختصری توضیح می‌دهم.

مهارت‌های اطلاعاتی مجموعه‌ای از فعالیت‌هایی هستند، که در نهایت عملکرد عمومی و با کیفیت را ایجاد می‌کنند. ارتباط موفق به ما کمک می‌کند تا افراد و موقعیت‌ها را بهتر درک کنیم؛ و احترام و اعتماد ایجاد کنیم؛ و شرایطی را برای به اشتراک‌گذاشتن ایده‌های خلاقانه و حل مشکلات را به‌وجود بیاوریم.

بنابراین با بهبود مهارت‌های ارتباطی، می‌توانیم مشارکت کارکنان، کار تیمی، تصمیم‌گیری و ارتباطات را در محل‌کار بهبود ببخشیم.

2- ارتباطات یک اندازه برای همه را فراموش کنید.

یکی از بهترین راه‌ها برای کاهش بار اطلاعاتی، تقسیم‌بندی محتوای خود براساس موضوعاتی که پوشش می‌دهیم. شما باید نقش‌های کارکنان در سازمان، موقعیت مکانی آنها را در نظر بگیرید، و محتوایی که مناسب آنها است را به اشتراک بگذارید. یعنی کاری کنید که کارمندان به راحتی اطلاعات مورد نیاز خود را پیدا کنند.

3- در فرهنگ شرکت خود تجدید نظر کنید

آیا در فرهنگ شرکتتان رفاه کارکنان را در اولویت قرار می‌دهید؟ آیا این فرصت را به کارکنان خود می‌دهید تا نظرات خود را در مورد ارتباطات داخلی به اشتراک بگذارند؟

خب، شاید از خود بپرسید که اضافه بار اطلاعاتی چه ربطی به فرهنگ شرکتتان دارد. این را در نظر بگیرید اضافه بار اطلاعاتی با فرهنگ شرکت شما شروع می‌شود.

مهم نیست که ارتباطات داخلی شما چقدر موثر می‌باشد، بدون فرهنگ درست نمی‌توانید با اضافه بار اطلاعاتی مقابله کنید. بنابراین اگر می‌خواهید در فرهنگ شرکت خود تجدید نظر کنید نیاز به یک مدیریت تغییر دارید.

حالا مدیریت تغییر چیست؟

مدیریت تغییر یک رویکرد سیستماتیک است که شامل: برخورد یا انتقال یا دگرگونی اهداف سازمانی، ارزش‌های اصلی، فرآیندها یا فناوری‌ها می‌باشد. هدف از مدیریت تغییر سازمانی اجرای موفقیت‌آمیز استراتژ‌ی‌ها و روش‌هایی برای ایجاد تغییر و کمک به افراد برای پذیرش و سازگاری با تغییر است.

4- ارتباطات داخلی خود را ارزیابی کنید

شما با نظرسنجی از کارکنان خود و جمع‌آوری بازخوردها می‌توانید تغییراتی را اعمال کنید. از آنها بپرسید که آیا احساس می‌کنند در اطلاعات بیش از اندازه غرق شده‌اند، در مورد کیفیت اطلاعاتی که دریافت می‌کنند چه فکری می‌کنند.

برای غلبه بر اضافه بار اطلاعات باید اثر بخشی استراتژی خود را به طور منظم اندازه‌گیری کنید و اینکه چگونه تغییراتی را که اعمال می‌کنید باعث کاهش بار اطلاعات در محل کار شما می‌شود.

لطفاً در مورد این مطلب با من صحبت کنید، و نظرات خود را با من به اشتراک بگذارید.

منبع:

https://blog.prototypr.io/

https://blog.smarp.com/how-does-information-overload-affect-your-business-how-to-stop-it

https://www.workzone.com/./

https://blog.smarp.com/change-management-definition-best-practices-examples

https://blog.smarp.com/top-5-communication-skills-and-how-to-improve-them

نوآوری/ نوآوری چیست

نوآوری چیست؟ تفاوت نوآوری و خلاقیت چیست؟

نوآوری یکی از موضوعاتی است که در رابطه با رقابت بلندمدت شرکت‌ها مطرح می‌شود.

کارآفرینان برای افزایش رقابت به نوآوری نیاز دارند، و یکی از اولین قدم‌های کلیدی این است که کارآفرینان، نوآوری فعالیت خود را بررسی کنند.

در این مطلب با نوآوری چیست و انواع آن اطلاعاتی را دریافت خواهید کرد. پس با من همراه باشید.

فهرست مطالب:

نوآوری

نوآوری عمل به کارگیری ایده‌های جدید است که برای سازمان‌های تجاری، دولت و جامعه نیز ارزش ایجاد می‌کند. راه بهتر و هوشمندانه‌تر برای انجام هر کاری نوآوری است.

نوآوری یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که در رابطه با رقابت بلند مدت شرکت‌ها مطرح می‌شود.

اما نوآوری دقیقاً چیست؟

نوآوری در واقع پاسخ دادن به تغییرات به روشی خلاقانه است. نوآوری را می‌توان فرآیندی تعریف کرد که شامل فعالیت‌های متعدد برای کشف راه‌های جدید برای انجام کارها می‌باشد.

نورآوری باز

نوآوری باز، پاسخی به شرایط بازار و نیازهای مشتری است. در عصر دیجیتال شدن، تنها آن شرکت‌هایی جزء اولین شرکت‌هایی خواهند بود که به طور فعال به دانش گسترده دسترسی پیدا می‌کنند و بنابراین راه‌حل‌های بهتر، سریع‌تر و ارزان‌تر از بقیه ارائه می‌دهند. این به نوبه خود به آنها کمک می‌کند تا به اهداف اصلی دست یابند.

اهداف نوآوری باز:

  • ایجاد محصول قوی
  • بهره‌مندی از مزایای پولی و اعتباری از نوآوری
  • ساخت یک مدل کسب‌وکار قوی
  • سود بردن از مالکیت‌معنوی و غیره

نوآوری باز می‌تواند به شرکت‌ها کمک کند تا سریع‌تر و با هزینه کمتر به آن اهداف برسند.

خب حالا می‌خواهم بیشتر در مورد مزایای استراتژی نوآوری باز بگویم. با من همراه باشید.

مزایای استراتژی نوآوری باز

در اینجا چند مورد از استراتژس نوآوری باز را بیان می‌کنم.

  • کاهش خطرات و هزینه‌ها

کار با کارشناسان به کاهش خطرات کمک می‌کند و همچنین می‌تواند هزینه‌ها را کاهش دهد. همکاری با دیگر بازیگران در بازار به این معنی است که شما نیازی به شروع از صفر نخواهید داشت و هزینه‌های قابل توجهی را در طول مسیر متحمل نخواهید شد. اگر این تخصص از قبل در ساختار شریک شما تضمین شده باشد، دیگر به آموزش کارکنان خاص نیاز نخواهد بود. سرمایه‌گذاری در نمونه‌های اولیه متعدد هم از نظر منابع و هم از نظر نیروی کار می‌تواند به جای آن، به یک شریک برون‌سپاری شود. با توجه به اینکه استراتژی‌های نوآوری برای شرکت‌ها چقدر پرهزینه هستند، کاهش یا تقسیم هزینه‌ها می‌تواند یک تغییر بازی باشد.

علاوه‌براین، خطرات مرتبط با نوآوری زمانی که کارشناسان خارجی در تعریف، تایید و اجرای ایده‌های جدید مشارکت دارند، کاهش می‌یابد.

  • زمان ورود سریع‌تر به بازار

زمان ورود سریعتر به بازار همچنین به معنای شانس بیشتری برای ارائه یک محصول یا خدمات در مقابل رقیب شماست . ارائه یک ایده واقعاً نوآورانه و به کارگیری آن به اندازه کافی سریع برای شکست دادن رقبا یک هدف رایج امروزی است.

  • محصول و خدمات بهبود یافته

نوآوری باز می‌تواند شامل طیف گسترده‌ای از استراتژی‌ها، از جمله جمع‌سپاری(crowsourcing) باشد. به لطف جمع‌سپاری، شرکت‌ها می‌توانند به سرعت و کارآمد بازخورد و بینش را مستقیماً از مشتریان خود جمع‌آوری کنند. این بازخورد مستقیم می‌تواند به شناسایی زمینه‌های بهبود کمک کند، اما همچنین ایده‌های ملموس را برای برآورده کردن خواسته‌ها و انتظارات مشتریان تعیین می‌کند. در نهایت، طرف‌های خارجی می‌توانند ایده‌ها و راه‌حل‌هایی را ارائه دهند که ممکن است کارکنان داخلی شرکت از دست داده باشند.

تا اینجا در مورد نوآوری باز گفتیم اما سوالی که مطرح می‌شود این است که چه کسی نوآوری باز را مطرح کرده است؟

هنری (henry chesbrough) به عنوان پدر نوآوری باز شناخته می‌شود. نوآوری باز اصطلاحی است که توسط هنری چسبرو، استاد و مدیر اجرایی مرکز نوآوری باز در برکلی، در کتاب خود نوآوری باز: الزام جدید برای ایجاد و سود بردن از فناوری، ترویج شده است.

منابع:

lead-innovation.com

earlymetrics.com

تفاوت نوآوری و خلاقیت

تفاوت اصلی بین خلاقیت و نوآوری در این است که اولی به مفهوم ایده یا طرح تازه اشاره دارد، در حالی که دومی به معنای شروع چیزی جدید به بازار است که قبلاً معرفی نشده است. خلاقیت با “تخیل مرتبط” است، اما نوآوری با “پیاده‌سازی” مرتبط است.

جدول مقایسه:

مبنای مقایسهخلاقیتنوآوری
معنیخلاقیت عمل ایجاد ایده‌ها، تخیلات و امکانات جدید است.نوآوری معرفی چیزی جدید و موثر به بازار است.
روندتخیلیسازنده
قابل اندازه‌گیریخیربله
مربوط بهفکر کردن به چیز جدیدمعرفی یک چیز جدید
مصرف پولخیربله
خطرخیربله

تفاوت نوآوری و خلاقیت چیست؟

تفاوت عمده بین خلاقیت و نوآوری به شرح زیر است:

  • کیفیت اندیشیدن به ایده‌های جدید و عملی ساختن آن‌ها، خلاقیت است.
  • اجرای ایده‌های خلاقانه در عمل، نوآوری است.
  • خلاقیت یک فرآیند تخیلی است در مقابل نوآوری یک فرآیند مولد است.
  • خلاقیت نیازی به پول ندارد، ولی از سوی دیگر نوآوری نیاز به پول دارد.
  • هیچ خطری در خلاقیت وجود ندارد، در حالی که ریسک همیشه به نوآوری وابسته است.

نوآوری و خلاقیت در کارآفرینی

دونالد اف.کوراتکو در کتاب مقدمه‌ای بر کارآفرینی در مورد نوآوری و خلاقیت و نقش آن‌ها در کارآفرینی را بیان کرد و برای شما آن را بازگو می‌کنم.

نوآوری و خلاقیت در کارآفرینی

کوراتکو می‌گوید: شناخت نقش تفکر خلاق در فرآیند نوآوری بسیار مهم است. کارآفرین مشکلی را از هر زاویه‌ای ممکن تجزیه‌وتحلیل می‌کنند: چه کسانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟ چگونه آنها را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟ شامل چه هزینه‌هایی است، آیا بازار برای یک راه‌حل هزینه می‌کند؟ این نوعی از تجزیه‌وتحلیل است که تفکر خلاق را با تجزیه‌وتحلیل سیستماتیک ترکیب می‌کند.

خلاقیت، تولید ایده‌هایی است که منجر به بهبود کارایی یا اثر بخشی یک سیستم می‌شود. دو جنبه مهمی که در خلاقیت وجود دارد: فرآیند و افراد.

فرآیند هدف‌گراست. برای دستیابی به راه‌حلی که برای یک مشکل طراحی شده است. افراد منابعی هستند که راه‌حل را تعیین می‌کنند.

انواع نوآوری در کارآفرینی

باز هم از همان نویسنده کتاب مقدمه‌ای بر کارآفرینی در مورد نوآوری و انواع آن برای شما می‌نویسم.

نوآوری یک عملکرد کلیدی در فرآیند کارآفرینی است. پژوهشگران و نویسندگان حوزه کارآفرینی در بیشتر موارد با نویسنده مشهور پیتر دراکر در مورد مفهوم نوآوری موافقند: نوآوری کارکرد خاص کارآفرینی است.

نوآوری فرآیندی است که در آن کارآفرینان فرصت‌ها(ایده‌ها) را به راه‌حل‌های قابل فروش تبدیل می‌کنند.

کوراتکو همچنین می‌گوید: موفق‌ترین نوآوری‌ها ساده و متمرکز هستند. مبتکران به ندرت در بیش از یک حوزه کار می‎‌کنند. ادیسون با وجود تمام دستاوردهای نوآورانه سیستماتیک خود، فقط در زمینه برق کار کرد.

خب حالا ببینیم این نویسنده انواع نوآوری را به چند دسته تقسیم می‌کند.

  1. اختراع: ایجاد یک محصول، خدمات یا فرآیند جدید.
  2. بسط (توسعه): گسترش یک محصول، خدمات یا فرآیندی که از قبل وجود داشته است.
  3. سنتز: ترکیب مفاهیم و عوامل موجود در یک فرمول جدید. این شامل تعدادی ایده یا مواردی است که قبلاً اختراع شده‌اند، و یافتن راهی که آنها بتوانند یک برنامه جدید را تشکیل دهند.
  4. نسخه‌برداری: تکرار یک محصول، خدمات یا فرآیندی که از قبل موجود است. با‌این‌حال، تلاش تکراری صرفاً کپی کردن نیست، بلکه افزودن لمس خلاقانه خود کارآفرینان برای تقویت یا بهبود مفهوم و شکست دادن رقبا است.

خلاقیت و نوآوری در مهندسی

چرا خلاقیت و نوآوری برای مهندسی ارزشمند است؟

ارزش خلاقیت و نوآوری برای مهندسی ریشه در مشکلاتی دارد که مهندسان حل می‌کنند و مانند یک کاتالیزور که تغییر ایجاد می‌کنند.

خلاقیت نقش اساسی در حل مسائل مهندسی دارد. بدون خلاقیت، فرآیند توسعه راه‌حل‌های تکنولوژی برای مشکلاتی که در جامعه با آن مواجه هستیم، به تکرار آن محدود می‌شود.

نوآوری در قلب دغدغه‌های آموزش مهندسی قرار دارد و نیازمند مدیریت و ساختاردهی بر اساس یک فرایند کاملاً تعریف شده است. در واقع، تولید و نوآوری‌ها در شرکت‌های صنعتی عمدتاً مبتنی بر مهارت‌ها و ظرفیت‌های نوآورانه مهندسان است. توانایی نوآوری مبتنی برمجموعه‌ای از مهارت‌ها و دانش است که باعث ایجاد تفکر خلاق در میان مهندسان و مهندسان آینده می‌شود و اقدام به تولید چیزی جدید در زمینه تخصص آنها را آغاز می‌کند. این مهارت‌ها صرفاً فنی نیستند. آنها همچنین شامل مهارت‌های نرم هستند که در تقویت نوآوری بسیار مهم هستند.

مهارت‌های نرم می‌تواند شامل خودمختاری، فعال بودن، مسئولیت‌پذیری، ارتباط حل‌مسئله و غیره باشد.

پیشنهاد می‌کنم این مقاله را که در مورد (رویکرد مدلسازی یک فرآیند نوآوری در آموزش مهندسی: مورد مطالعه مهندسی مکانیک) می‌باشد، را مطالعه کنید.

Modelling Approach of an Innovation Process in Engineering Education: The Case of Mechanical Engineering

Imane Zergout1, Souad Ajana1, Catherine Adam2 & Soumia Bakkali1

لطفا در صورت تمایل نظرات خود را برای من به اشتراک بگذارید. متشکرم