آیا تا به الان داستان کارآفرینی جینی کیم را شنیدید؟ یا اینکه داستان کارآفرین شدن پدید آورنده گوگل کروم که چه مراحل سختی را پشتسر گذاشت؟ آیا میدانستید صاحب برند شیرین عسل یکبار کارخانه او دچار آتشسوزی شد؟ میخواهم بدانید که چطور داستان کارآفرینی خود را در سختیهای دوران جنگ تحمیلی آغاز کرد.
اگر شما داستان های کارآفرینی تمام کارآفرینان را بخوانید به این نتیجه میرسید که غلبه بر شرایط سخت به چیزی بیش از شانس نیاز دارد. باید تیمی متمرکز، همسو و متعهد داشته باشید و از زمان خردمندانه استفاده کنید. با من همراه باشید تا بیشتر با داستان کارآفرینی یونس ژائله که با فراز و نشیبی که در مسیر کارآفرینی خودش داشت آشنا شوید و همچنین با ایدههای جذاب کارآفرینان دیگر که با پشتکار و علاقه یک داستان کارآفرینی زیبایی را خلق کردند. میخواهم داستان کارآفرینی حینی کیم و سوندار پیچار را برایتان بازگو کنم.
فهرست مطالب:
- نونا داستان کارآفرینی جینی کیم
- سوندار پیچار چگونه داستان کارآفرینی خود را شروع کرد؟
- داستان یک کارآفرین ایرانی
نونا داستان کارآفرینی جینی کیم
میخواهیم بدانیم جینی کیم چطور داستان کارآفرینی خود را شروع کرد.با من همراه باشید.
زمانی که برادرم کیمونگ دو ساله بود، مبتلا به اوتیسم شدید تشخیص داده شد. چند سال بعد اولین حمله تشنجی او در دیزنیلند اتفاق افتاد. یک لحظه قبل خوب بود، لحظهای دیگر روی زمین افتاده بود و سختی نفس میکشید. همچون مهاجران کرهای که پول کم و انگلیسی ضعیفی داشته باشند، والدین ما نیز بیچاره به نظر میرسیدند. بدون منابع پشتیبانی، خانوادهام قطعاً ورشکسته میشدند.
وظیفه عضو کردنمان در برنامه خدمات درمانی در سن نه سالگی به فکر من افتاد. زمانی که در سال 2004 به گوگل پیوستم، یعنی اولین شغل من پس از دانشگاه بود. اولین محصولی که روی آن کار کردم، یعنی گوگل هلث، اهمیت داده برای بهبود خدمات درمانی را به من یاد داد. همینطور یاد گرفتم که دسترسی به دادههای خدمات درمانی، مربوط به یک نفر چقدر سخت است. در سال 2010 این تجربه، من را بنیان گذاشتن نونا سوق داد.
در ابتدا نونا هیچ پول و مشتری نداشت. من به صورت تماموقت و بقیه به صورت پارهوقت کار میکردند، اما هیچکس حقوق نمیگرفت. یک نمونه اولیه طراحی کردیم و با تعدادی ازکارمندان خود-بیمهگذار صحبت کردیم. در سال اول هیچ سفارشی دریافت نکردیم و درستش هم همین بود. فکر میکردیم چیزی که بازار احتیاج داشت را میدانیم اما حتی مشتریانمان را انقدر به خوبی درک نمیکردیم که به طور مؤثر از محصول دفاع کنیم.

زمانی که هنوز هیچ سفارشی در طی دو سال نداشتیم، میدانستیم که زمان آن است که آموزش ببینیم. مسئولان واقعاً به چه چیزی اهمیت میدادند؟ نوآوری در بازار خدمات درمانی واقعاً چه شکلی است؟ لباس پوشیدم و به چند کنفرانس منابع انسانی رفتم تا بفهمم. در سال 2012 چیزهایی که یاد گرفتهبودم به ما کمک کرد که با بعضی از 500 شرکت برتر فوچون به عنوان مشتری قرارداد امضا کنیم.
بیش از دو سال مخالفت، ناامیدی و شامهای فقیرانه که نمیتوانم بشمارم بالاخره منجر به تناسب محصول و بازار نونا شده بود. اما در یک استارتاپ تنها چیز ثابت، تغییر است و نونا در حال تجربه یکی از بزرگترینهایش بود. بزرگ کردن نونا تعهدی بزرگ با سه جنبه بود. اولین مورد خود کسب و کار بود، تا انطباق، امنیت و حریم خصوصی را ارتقا دهیم. دومین زیر ساختهای پلتفرمهای داده بود. سومین مورد تعداد کارمندانمان بود از پانزده نفر به هفتاد نفر.
میبایست پایگاه دادهای تاریخی میساختیم در حالی که هنوز کسبوکار کارمندی خود را داشتیم، و باید در طی یکسال آن را به سرانجام میرساندیم. برای رسیدن به آن به تمرکز و تعهد بیشتر از هر زمانی احتیاج داشتیم. داستان کارآفرینی جینی کیم به اینجا ختم میشود که: شما در اولین بار قرار نیست سیستم را کاملاً پیادهسازی کنید. حتی دومین یا سومین بار نیز کامل نخواهد بود. اما نامید نشوید. ثابت قدم بمانید. باید با آن منطبق شوید و مال خود کنید. تعهد خودش، خودش را تغذیه میکند.
نونا پلتفرم دادهای امن و انعطافپذیر برای نگهداری اطلاعات خصوصی خدمات درمانی برای بیش از 74 میلیون آمریکایی ایجاد کرده است. اما اشتیاق داریم بیش از این انجام دهیم. میخواهیم پلتفرم ما سیاستگذاران را آگاه کند، زمانی که با مخارج سیستم خدماتدرمانی پرهزینه و پیچیده دست به گریبان هستند. میخواهیم که باعث تجزیهوتحلیل دادهها شود، تا مشکلات آینده را پیشبینی و از آن جلوگیری کنند. بیشتر از همه میخواهیم نقش بزرگی در بهبود سلامت عمومی و خدمات درمانی جامعه ایفا کنیم.
سوندار پیچار چگونه داستان کارآفرینی خود را شروع کرد؟
خب نوبت به داستان کارآفرینی سوندار پیچار رسیده تا این را بدانیم موفقیت شانسی نیست. در سال 2008 سوندار پیچای معاون توسعه محصول گوگل بود. زمانی که سوندار و تیمش گوگل کروم را وارد بازار کردند، تقریباً از نو شروع کرده بودند. کروم اکنون محبوبترین مرورگر وب هم در پلتفرم موبایل و هم پلتفرم دسکتاپ است.

لری پیج میگوید: اگر یک هدف بلندپروازانه و احمقانه تنظیم کنید و به آن نرسید، هنوز هم به چیز قابل توجهی دست پیدا خواهید کرد.
در اکتبر 2015 در چهلوسه سالگی، سوندار پیچای تبدیل به سومین مدیرعامل گوگل شد.
حال نیم نگاهی به زندگی سوندار پیچای بیندازیم و او چه کسی بود؟
دسترسی اندکی به تکنولوژی مانند چیزی که امروزه میبینیم در جنوب هند جایی که در دهه 1980 بزرگ شدم داشتم. اما تأثیر شگرفی روی زندگی من داشتند. پدر من مهندس برق در چنای بود، یک کلانشهر، اما زندگی متوسطی داشتیم. زمانی انتظار برای یک تلفن سه تا چهار سال بود. دوازده ساله بودم که خانوادهام یکی خرید. اتفاق بزرگی بود. همسایهها میآمدند و از آن استفاده میکردند. زندگیام را قبل از تلفن و بعد از تلفن به خاطر میآورم؛ آن یک دستگاه خیلی چیزها را تغییر داد.
قبل از تلفن مادرم میگفت: « میتوانی ببینی آزمایش خون در بیمارستان آماده شده است؟» با اتوبوس به بیمارستان میرفتم و در صف منتظر میماندم و اغلب میگفتند نه، آماده نشده است، فردا بیا. زمانی که با اتوبوس به خانه میرسیدم سفری سه ساعته را پشتسر گذاشته بودم. بعد از تلفن، به راحتی با بیمارستان تماس میگرفتم و نتیجه را میپرسیدم. حالا قدر تکنولوژی را میدانستیم و هر روز بهتر میشد.
من هر کتابی که در زمینه کامپیوتر و نیمهرساناها پیدا میکردم را میخواندم. آرزو داشتم که به معنی وارد شدن به استنفورد بود این هدف من بود، به عنوان بخشی از تغییراتی که در آنجا اتفاق میافتاد باشم. قدرت تخیل من را به جلو میراند.

من در سال 2004 به عنوان مدیر محصول به گوگل ملحق شدم. زمانی که شرکت هنوز در اطراف جستو میچرخید. اولین تکلیف من گسترش استفاده و توزیع Google toolbar بود که میتوانست به هر مرورگری اضافه شود تا Google Search را در اختیار آنها دهد. پروژهای درست در زمان درست بود. فقط در چند سال، استفادهکنندگان از تولبار را 10 برابر کردیم.
تا سال 2006 شروع به دوباره فکر کردن درباره مرورگر به عنوان پلتفرمی محاسبهگر بسیار شبیه به سیستم عامل کرده بودیم تا افراد بتوانند اپلیکیشن را روی خود وب بنویسند. آن دید بنیادین منجر به ظهور کروم شد. میدانستم به یک معماری چندفرایندی احتیاج داریم تا هر زبانه فرایند خودش را داشته باشد و از جیمیل کاربر، اگر اپلیکیشن با خطای جدی مواجه شد مراقبت کند. و میدانستیم باید سرعت کار جاوا اسکریپ را بیشتر کنیم. اما ما وظیفه ساختن بهترین مرورگر را داشتیم.
اریک اشمیت مدیرعامل ما میدانست ساختن یک مرورگر از ابتدا چقدر است: «اگر میخواهی انجامش دهی باید در موردش جدی باشی.» اگر کروم قرار نبود خیلی متفاوت و بهتر و سریعتر از مرورگرهای مرسوم بازار باشد، دلیلی برای پیش رفتن وجود ندارد.
برای پروژه کروم هدف این بود که اپلیکیشنهای وب به اندازه دسکتاپ روان کار کنند. یک هدف بلندپروازانه بهبود 10 برابری تنظیم کردیم و اسم پروژه را « وی 8» گذاشتیم، به خاطر موتور عملکرد بالای خودرو. همیشه این را در نظر بگیرید که موفقیت به یکباره بدست نیامد.
اما در سال 2009 هدفی تنظیم کردند تا 50 میلیون کاربر فعال هفتگی داشته باشند ولی دوباره شکست خوردند و سال را با 38 میلیون کاربر به پایان رساندند. ولی این پایان ماجرا نبود برای سال 2010 بدون ترس هدف را به 100 میلیون کاربر رساندند. و این تلاشها ادامه داشت تا اینکه به 111 میلیون کاربر فعال هفتگی رسیدند و به هدفشان دست پیدا کرده بودند.
امروزه فقط در موبایل، بیش از یک میلیارد کاربر فعال کروم وجود دارد. بدون اهداف و نتایج کلیدی نمیتوانستیم به اینجا برسیم. تا اینجا با داستان کارآفرین شدن دو نفر آشنا شدید ولی حالا میخواهیم با داستان کارآفرینی یک ایرانی آشنا شویم که در قدم اول موفقیت کارخانه آتش گرفت ولی باز هم به تلاش خود ادامه داد و الان به 70 کشور در جهان محصول خود را صادر میکند.
داستان یک کارآفرین ایرانی
این داستان در مورد کارآفرینی آقای یونس ژائله صاحب مجموعه شیرین عسل میباشد. خب داستان کارآفرینی یونس ژائله چطور شروع شد و چه فراز و نشیبهایی را پشتسر گذاشت.

متولد شهر تبریز هستند و در اواخر سال 1358 پدرشان را از دست دادند، ایشان میگویند: جوانی بودم که تازه دیپلم گرفته بودم و دانشگاهها سال 1359 با تعطیلی مواجه شد و کار آزاد را شروع کردم ولی سرمایه نداشتم یک فرش کوچک در اتاق خودم داشتم و آن را در بازار فرشفروشان تبریز فروختم یعنی حدود 8 هزار تومن و این شد سرمایه کار. بعد با یک سری مشکلاتی مواجه شدم یعنی آن زمان جنگ هشت سال تحمیلی در اوج خود بود، رفتم خدمت سربازی و وقتی از سربازی برگشتم وارد دانشگاه شدم.
کار بیزینس آقای ژائله با دفتر کوچکی که برای پخش اجاره کرده بودند شروع شد. ایشان میگویند: آن زمان که دوران جنگ بود با کمبود روغن و شکر و… مواجه بودیم از ترکیه جنس را وارد میکردم و بعد توزیع میکردیم، و یک وضعیت خوب در بازار پیدا کردیم و اعتماد عموم را جلب کردیم. ما سفارش به تولیدکنندگان میدادیم و یا حتی کالایی را که از خارج میآوردیم به تولیدکنندگان میگفتیم که به این شکل تولید کنند، و خیلی از این کارخانهها را کمک کردیم که در بازار داخلی مشتری پیدا کنند.
وقتی که سفارش میدادیم به تولیدکننده، دیگر آن تعهد قبلی را نداشت و میگفتند که چرا به شما بدهیم ما خودمان بازاریابی را انجام میدهیم، و من هم نمیخواستم که بین مشتریان خودم بدقول باشم برای همین در سال 1370 تصمیم گرفتم یک کارخانه بیسکوئیت سازی تأسیس کنم. اولین ماشین بیسکوئیت سازی را توسط یک آهنگر که در دروازه تهران بودند شروع کردیم به ساختن و اولین بیسکوئیت را وارد بازار کردیم. حدود سال 1386 آتشسوزی وسیعی در کارخانه اتفاق افتاد زمانی که میخواستیم بیسکوئیت را در بازارهای بینالمللی عرضه کنیم کارخانه از بین رفت.
این آخر ماجرا نیست داستان کارآفرینی آقای ژائله ادامه دارد با اراده همان افرادی که در کارخانه بودند دوباره کارخانه ساخته شد. بهتر از روز اول و مدرنتر و امروز هم در حال فعالیت است و در نوع خود بینظیر میباشد. و الان هم بالغ به 15 هزار نفر مشغول به کار هستند و به 70 کشور دنیا هم صادرات انجام میشود. ایشان میگویند که ما با صدق نیت با پشتکار و تلاش دنبال کار هستیم و خدا با ماست.
مطالب مرتبط:
شاید شما ایدهای داشته باشید و بخواهید مثل بقیه داستان کارآفرینی خود را شروع کنید و در این مسیر دانستن اینکه چطور دیگران را متقاعد کنید در ادامه دادن مسیر به شما کمک میکند. پس با خواندن این مطلب هنر متقاعد سازی خود را افزایش دهید.
آیا نمیخواهید در مورد مدل ذهنی اطلاعاتی کسب کنید بلکه در مسیر کارآفرین شدن تأثیری مثبتی در روند یادگیری شما داشته باشد؟ داستان کارآفرین شدن خود را با درک مدل ذهنی شروع کنید.
این را بدانید که در داستان کارآفرین شدن خود، نیاز به تفکر انتقادی و حل مسئله دارید. یک متفکر انتقادی میتواند از آنچه که میداند، پیامدهایی را استنباط کند و میداند چگونه از اطلاعات برای حل مشکلات استفاده کند، و به دنبال منابع اطلاعاتی مناسب برای اطلاعرسانی خود باشد. این مطلب را بخوانید تا داستان کارآفرین شدن خود را خوب شروع کنید.
برای من از داستان کارآفرینی خود بنویسید که چه فراز و نشیبهایی را پشتسر گذاشتید.
برای ارسال دیدگاه باید به حساب کاربری خود وارد شوید.